English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is fluent in Mandarin. U او به زبان چینی مسلط است.
He is fluent in Chinese. U او به زبان چینی مسلط است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Chinese U زبان چینی
pekingeses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
sinicism U متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
sinicize U جنبه چینی دادن چینی کردن
Loudon's hollow wall U [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
dominant U مسلط
prevail U مسلط
prevails U مسلط
prevailed U مسلط
hegemonic U مسلط
overruling U مسلط
predominant U مسلط
commanding U مسلط
preponderant U مسلط
overrule U مسلط شدن بر
predominating U مسلط بودن
sovereign U حاکم مسلط
predominates U مسلط بودن
sovereigns U حاکم مسلط
predominated U مسلط بودن
holding company U کمپانی مسلط
come over U مسلط شدن بر
overruled U مسلط شدن بر
regnant U حکمفرما مسلط
predominate U مسلط بودن
hagride U مسلط شدن بر
over rule U مسلط شدن
overrules U مسلط شدن بر
thalassocrat U مسلط بردریا
dominant firm U واحد تجارتی مسلط
to wear breeches U بر شوهر خود مسلط بودن
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
overshadowing U مسلط شدن بر تحت الشعاع قرار دادن
overshadowed U مسلط شدن بر تحت الشعاع قرار دادن
overlook U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overshadows U مسلط شدن بر تحت الشعاع قرار دادن
overlooking U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overshadow U مسلط شدن بر تحت الشعاع قرار دادن
overlooks U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
glib U چرب زبان زبان دار
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
maying U گل چینی
Chinese U زن چینی
brick bond U رج چینی
Chinese U چینی
sinitic U چینی
Chinese U چینی ها
china U چینی
joss U بت چینی
porcelain U چینی
masonry bond U رج چینی
bond U رج چینی
granite ware U چینی خارایی
quartz U سنگ چینی
revetment U سنگ چینی
gleaning U خوشه چینی
gleaning U دانه چینی
conspiracies U اسباب چینی
stretcher bond U رج چینی راسته
kaolin U خاک چینی
kaoline U خاک چینی
stowage U بار چینی
stowage U تنگ هم چینی
sinify U چینی کردن
header bond U رج چینی کلگی
herring bone bond U رج چینی جناغی
raking bond U رج چینی جناغی
conspiracy U اسباب چینی
malice U اسباب چینی
set up U مقدمه چینی
fuse block U چینی فیوز
setup U مقدمه چینی
rearrangment U باز چینی
sheepshearing U پشم چینی
tangram U معمای چینی
tale bearing U سخن چینی
crockery U بدل چینی
pekin U حریر چینی
faince U بدل چینی
petuntse U سنگ چینی
gossiped U سخن چینی
bick bond U آجر چینی
blocking-course U هره چینی
cubeb U کبابه چینی
gossiping U سخن چینی
petuntse U خاک چینی
piper cubeba U کبابه چینی
ailanthus U سماق چینی
Chinese U مرد چینی
lintel-course U هره چینی
gossip U سخن چینی
oblique bond U رج چینی کلاغ پر
brick work U اجر چینی
china clay U خاک چینی
porcelain clay U خاک چینی
china rhubard U ریوند چینی
china root U چوب چینی
chinaware U فروف چینی
chinese architecture U معماری چینی
chinese binary U دودویی چینی
parian ware U چینی یا روسی
parian ware U چینی مرمری
vintages U انگور چینی
vintage U انگور چینی
typesetting U حروف چینی
falbala U چین چینی
porcellaneous U از جنس چینی
porcellanic U چینی وار
Chinese puzzles U معمای چینی
Chinese puzzle U معمای چینی
porcellanic U از جنس چینی
porcellanous U چینی وار
porcellanous U از جنس چینی
rhubarb U ریوند چینی
porcelain U فروف چینی
china U فروف چینی
vitreous china U چینی لعابدار
type setting U حروف چینی
composing U حروف چینی
faience U بدل چینی
porcelaine U فرف چینی
porcelain tile U کاشی چینی
gossips U سخن چینی
porcelainlike U چینی مانند
porcelainous U چینی وار
porcelainous U از جنس چینی
pongee U حریر چینی
porcellaneous U چینی وار
overlapping tile U سفال چینی نیمانیم
mowing machine U ماشین علف چینی
bond U اجر چینی نماچینی
kerbstone U سنگ چینی دورچاه
gleans U خوشه چینی کردن
gleaned U خوشه چینی کردن
glean U خوشه چینی کردن
pottery factory U کارخانه چینی سازی
quartzif erous U سنگ چینی دار
pug U سگ کوتاه قامت چینی
gossip U سخن چینی کردن
kaolinisation U خاک چینی شدن
pugs U سگ کوتاه قامت چینی
pyrophotograph U عکس روی چینی
kaolinic U مربوط به خاک چینی
gossiping U سخن چینی کردن
indo chinese U دورگه هندی و چینی
dry stone pitching U سنگفرش خشکه چینی
header bond U اجر چینی کله
dry stone pitching U فکافته خشکه چینی
souchong U چای سیاه چینی
crutch U طرحی در فرش چینی
dry laid masonry U فکافته خشکه چینی
stretcher bond U اجر چینی راسته
dry stone drain U زهکش خشکه چینی
to form a plot U اسباب چینی کردن
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
to tell tales U سخن چینی کردن
flemish bond U رج چینی کله راسته
Taoism U پیروی از طریقت چینی
french drain U زهکش خشکه چینی
chopsuey U نوعی غذای چینی
dry stone lining U روکش خشکه چینی
chow mein U نوعی غذای چینی
To tell tales. To be a gossip(an informer) U خبر چینی کردن
gossips U سخن چینی کردن
gossiped U سخن چینی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com