Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
descant
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
descants
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cantillate
U
با اواز خواندن
chitter
U
اواز خواندن
sings
U
تصنیف اواز خواندن
sing
U
تصنیف اواز خواندن
sound off
U
ازادانه بیان کردن
to run riot
U
ازادانه ودیوانه وارحرکت کردن
lilts
U
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt
U
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
independently
U
ازادانه
large n
U
ازادانه
in a family way
U
ازادانه
croons
U
زمزمه کردن اواز
croon
U
زمزمه کردن اواز
crooned
U
زمزمه کردن اواز
crooning
U
زمزمه کردن اواز
criticises
U
انتقاد کردن
criticising
U
انتقاد کردن
tear down
<idiom>
U
انتقاد کردن
put down
<idiom>
U
انتقاد کردن
criticised
U
انتقاد کردن
criticizing
U
انتقاد کردن
review
U
انتقاد کردن
criticizes
U
انتقاد کردن
reviews
U
انتقاد کردن
criticize
U
انتقاد کردن
criticized
U
انتقاد کردن
reviewed
U
انتقاد کردن
reviewing
U
انتقاد کردن
without restraint
U
ازادانه بدون جلوگیری
discant
U
نوعی اواز به درازا بحث کردن
reviews
U
بازدید انتقاد کردن
flog
U
انتقاد سخت کردن
pull to pieces
U
سخت انتقاد کردن
flogs
U
انتقاد سخت کردن
fustigate
U
کوبیدن انتقاد کردن
reviewed
U
بازدید انتقاد کردن
review
U
بازدید انتقاد کردن
reviewing
U
بازدید انتقاد کردن
flogged
U
انتقاد سخت کردن
run down
<idiom>
U
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
criticized
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticising
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticizing
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticises
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticised
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticizes
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticize
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
orate
U
نطق کردن خواندن
sight read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to pipe up
U
زدن یا خواندن اغاز کردن
sight-read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to spell out
U
بزحمت خواندن یا هجی کردن
sight-reads
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reading
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
prelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
praelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
recall
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
popped
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pop
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pops
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
songless
U
بی اواز
sing
U
اواز
voice
U
اواز
voicing
U
اواز
sings
U
اواز
voices
U
اواز
praying
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prays
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
pray
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
singers
U
اواز خوان
singer
U
اواز خوان
scat
U
اواز بی معنی
deep mouthed
U
گنده اواز
songster
U
اواز خوان
arias
U
اواز یکنفره
aired
U
اواز اهنگ
songfest
U
مجلس اواز
songstress
U
زن اواز خوان
air
U
اواز اهنگ
aria
U
اواز یکنفره
yodeler
U
اواز خوان
songs
U
اواز سرودروحانی
song
U
اواز سرودروحانی
crooners
U
اواز خوان
loudmouthed
U
بلند اواز
crooner
U
اواز خوان
airs
U
اواز اهنگ
singsong
U
یک وزن اواز
read head
U
هد خواندن راس خواندن
opens
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
open
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
cadenza
U
قطعه اواز یکنفری
triller
U
اواز خوان باتحریر
duos
U
اواز یا موسیقی دونفری
musicale
U
مجلس ساز و اواز
cadenzas
U
قطعه اواز یکنفری
singin bird
U
پرنده اواز خوان
duo
U
اواز یا موسیقی دونفری
cantor
U
اواز خوان مذهبی
tunes
U
اهنگ صدا اواز
cantabile
U
مناسب برای اواز
tune
U
اهنگ صدا اواز
serenader
U
سراینده اواز عاشقانه
to sing to sleep
U
با اواز یا لالایی خوابندن
study for bar
U
دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
vaudeville
U
درام دارای رقص و اواز
callithump
U
اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
accompaniments
U
ساز یا اواز همراهی کننده
hers is best
U
مال اواز همه بهتراست
glee club
U
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
crashingly
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
criticism
U
انتقاد
critiques
U
فن انتقاد
fustigation
U
انتقاد
criticalness
U
انتقاد
censured
U
انتقاد
reviewal
U
انتقاد
censures
U
انتقاد
animadversion
U
انتقاد
critiques
U
انتقاد
criticisms
U
انتقاد
censuring
U
انتقاد
critic
U
انتقاد
critics
U
انتقاد
critique
U
فن انتقاد
censure
U
انتقاد
critique
U
انتقاد
quaver
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
quavering
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
acapella
U
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
can you pronounce him safe
U
بگویید که اواز خطر محفوظ است
quavered
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
gaff
U
انتقاد نفرین
diatribes
U
انتقاد تلخ
censurable
U
انتقاد امیز
dish out
<idiom>
U
انتقاد کوبنده
verbalism
U
انتقاد لفظی
hatchet jobs
U
انتقاد غرضآمیز
diatribe
U
انتقاد تلخ
critically
U
از روی انتقاد
hypercriticism
U
افراط در انتقاد
hatchet job
U
انتقاد غرضآمیز
criticizable
U
انتقاد پذیر
book review
U
انتقاد از کتاب
hypercritical
U
مفرط در انتقاد
raillery
U
سرزنش انتقاد
critics
U
انتقاد کننده
self criticism
U
انتقاد از خود
criticizable
U
قابل انتقاد
slashing criticism
U
انتقاد سخت
critic
U
انتقاد کننده
we sang them home
U
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
accompanists
U
همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
criticizes
U
مورد انتقاد قراردادن
criticizing
U
مورد انتقاد قراردادن
self critical
U
انتقاد کننده از خود
sacred cow
U
شخص مصون از انتقاد
criticized
U
مورد انتقاد قراردادن
hypercritic
U
انتقاد سخت وموشکافی
criticize
U
مورد انتقاد قراردادن
sacred cows
U
شخص مصون از انتقاد
criticises
U
مورد انتقاد قراردادن
renouncer
U
سرزنش و انتقاد کننده
criticising
U
مورد انتقاد قراردادن
criticised
U
مورد انتقاد قراردادن
draw fire
<idiom>
U
مورد انتقاد قرارگرفتن
hypercritically
U
از روی انتقاد و مفرط
ballad
U
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
ballads
U
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
quintets
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
to be under fire
U
سخت مورد انتقاد قراردادن
to incur a criticism
U
مورد انتقاد واقع شدن
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
to be vulnerable
[exposed]
to criticism
U
خود را در معرض انتقاد گذاشتن
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
pick to pieces
U
سخت مورد انتقاد قرار دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com