Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lilt
U
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilts
U
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chanted
U
سرود یا اهنگ خواندن
chant
U
سرود یا اهنگ خواندن
chants
U
سرود یا اهنگ خواندن
chanting
U
سرود یا اهنگ خواندن
passes
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passed
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
pass
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
read head
U
هد خواندن راس خواندن
yoke
U
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
parked
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parks
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
orate
U
نطق کردن خواندن
sight-read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reading
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reads
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to pipe up
U
زدن یا خواندن اغاز کردن
praelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
to spell out
U
بزحمت خواندن یا هجی کردن
prelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
sight read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
recalled
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recall
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
cylinders
U
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinder
U
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
pops
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
descants
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
descant
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
popped
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pop
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
praying
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prays
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
pray
U
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
open
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
opened
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
study for bar
U
دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
crashed
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
head switching
U
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
read
U
خواندن
misreads
U
بد خواندن
lip read
U
لب خواندن
rhapsodiz
U
خواندن
misreading
U
بد خواندن
reads
U
خواندن
misread
U
بد خواندن
reading age
U
سن خواندن
reading
U
خواندن
intoned
U
خواندن
intones
U
خواندن
readings
U
خواندن
intone
U
خواندن
intoning
U
خواندن
lip-reads
U
لب خواندن
recitations
U
از بر خواندن
lip-read
U
لب خواندن
to take lessons
U
یا خواندن
recitation
U
از بر خواندن
head
U
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
preparations
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
trilled
U
با تحریر خواندن
reading readiness
U
امادگی خواندن
lull
U
لالایی خواندن
chortle
U
سرودوتسبیح خواندن
bastardize
U
حرامزاده خواندن
reading span
U
فراخنای خواندن
cited
U
به دادگاه خواندن
to read out
U
بلند خواندن
reading quotient
U
بهر خواندن
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
chortles
U
سرودوتسبیح خواندن
misreads
U
غلط خواندن
reading rate
U
سرعت خواندن
reading speed
U
سرعت خواندن
reading station
U
ایستگاه خواندن
trills
U
با تحریر خواندن
readability
U
قابلیت خواندن
misreading
U
غلط خواندن
trill
U
با تحریر خواندن
chortling
U
سرودوتسبیح خواندن
readout
U
خواندن بازخواندن
citing
U
به دادگاه خواندن
reading disability
U
ناتوانی در خواندن
lullaby
U
لالایی خواندن
scanned
U
با وزن خواندن
boasts
U
رجز خواندن
lullabies
U
لالایی خواندن
read head
U
نوک خواندن
spells
U
پی بردن به خواندن
spelled
U
پی بردن به خواندن
spell
U
پی بردن به خواندن
scan
U
با وزن خواندن
raw head
U
نوک خواندن
psalmodize
U
زبور خواندن
reading habit
U
عادت خواندن
quirister
U
باجمع خواندن
read/write
U
خواندن- نوشتن
cites
U
به دادگاه خواندن
r/w
U
خواندن- نوشتن
read strobe
U
بارقه خواندن
scans
U
با وزن خواندن
boast
U
رجز خواندن
chortled
U
سرودوتسبیح خواندن
read pulse
U
تپش خواندن
boasted
U
رجز خواندن
chitter
U
اواز خواندن
cite
U
به دادگاه خواندن
beatifying
U
مبارک خواندن
misread
U
غلط خواندن
destructive read
U
خواندن مخرب
to song a song
U
سرود خواندن
brags
U
رجز خواندن
bragging
U
رجز خواندن
bragged
U
رجز خواندن
brag
U
رجز خواندن
peruse
U
بدقت خواندن
perusing
U
بدقت خواندن
beatified
U
مبارک خواندن
beatifies
U
مبارک خواندن
beatify
U
مبارک خواندن
to call to witness
U
بگواهی خواندن
readable
U
قابل خواندن
numerate
U
خواندن یاشمردن
cantillate
U
با اواز خواندن
to throw down the glove
U
بمبارزه خواندن
nondestructive read
U
خواندن غیرمخرب
rhapsodiz
U
از بر خواندن سرودن
To misread the facts . To infer wrongly .
U
کور خواندن
unreadable
U
نامستحق خواندن
parallel reading
U
خواندن موازی
lulling
U
لالایی خواندن
to bid d. to
U
بمبارزه خواندن
to go to school
U
درس خواندن
rehearsals
U
تمرین از بر خواندن
lulls
U
لالایی خواندن
to glance
U
بشتاب خواندن
to fling down the gauntlet
U
بمبارزه خواندن
lulled
U
لالایی خواندن
rehearsal
U
تمرین از بر خواندن
unreadable
U
غیرقابل خواندن
perused
U
بدقت خواندن
criminate
U
مجرم خواندن
peruses
U
بدقت خواندن
criminiate
U
مرجم خواندن
bidden
U
خواندن پیشنهاد دادن
vocals
U
اوازی ویژه خواندن
read/write head
U
نوک خواندن / نوشتن
nondestructive
U
خواندن غیر مخرب
vocal
U
اوازی ویژه خواندن
skim
U
بطور سطحی خواندن
reciting
U
با صدایی موزون خواندن
psalm
U
سرود مذهبی خواندن
skimmed
U
بطور سطحی خواندن
skims
U
بطور سطحی خواندن
psalms
U
سرود مذهبی خواندن
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
to serve with a summons
U
با خواست برگ خواندن
read write head
U
نوک خواندن و نوشتن
to read over something
U
چیزی را کاملا خواندن
to read through something
U
چیزی را کاملا خواندن
read restore cycle
U
چرخه خواندن و ترمیم
literacy
U
سواد خواندن ونوشتن
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
studies
U
درس خواندن خوانش
literacy
U
قادر به خواندن بودن
study
U
درس خواندن خوانش
studying
U
درس خواندن خوانش
nonoverlap processing
U
روشی که به وسیله ان خواندن
when reading a book
U
در حال خواندن کتابی
to strike up
U
خواندن یازدن اغازکردن
paganize
U
کافرو زندیق خواندن
To read someone s mind (thoughts).
U
فکر کسی را خواندن
to tune up
U
خواندن ونواختن اغازکردن
invites
U
خواندن وعده گرفتن
to get wise to someone
<idiom>
U
دست کسی را خواندن
sings
U
سرود خواندن سراییدن
he took to books
U
پرداخت به کتاب خواندن
sing
U
تصنیف اواز خواندن
sings
U
تصنیف اواز خواندن
photodigital memory
U
خواندن چند بار
the three r's
U
خواندن ونوشتن وحساب
direct read after write
U
خواندن مستقیم پس از نوشتن
see through
<idiom>
U
فکر کسی را خواندن
speak one's piece
<idiom>
U
فکر کسی را خواندن
to choir a hymn
U
سرودی راباهم خواندن
reemploy
U
دوباره بخدمت خواندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com