English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
priorities U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
priority U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proportions U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
proportion U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
job U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
jobs U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
to contrast [with] U مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
secondary U در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
rests U بقایا سایرین
rest U بقایا سایرین
of secondary importance U از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
high U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
highest U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
plex structure U ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
highs U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
contribution U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contributions U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
references U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
calendar program U ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
most favored nation U کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
analogies U مقایسه
analogy U مقایسه
comparisons U مقایسه
comparison U مقایسه
resemblance U مقایسه
datum line U خط مقایسه
collations U مقایسه
collation U مقایسه
refrence U مبنای مقایسه
comparing U مقایسه کردن
compares U مقایسه کردن
no parity U عدم مقایسه
odd parity U مقایسه فرد
to make comparisons U مقایسه کردن
compared U مقایسه کردن
cf U مقایسه شود
parity bit U بیت مقایسه
parity checking U بازبینی مقایسه
parity error U غلط مقایسه
parity error U خطای مقایسه
compare U مقایسه کردن
logical comparison U مقایسه منطقی
comparator U مقایسه کننده
comparison operator U عملگر مقایسه
analogous U قابل مقایسه
datum U سطح مقایسه
comparatively U بطور مقایسه
comparisons U روش مقایسه
to draw comparisons U مقایسه کردن
comparableness U قابلیت مقایسه
even parity U مقایسه زوج
comparison U روش مقایسه
frequency comparison U مقایسه فرکانس
incommensurable U مقایسه ناپذیر
incomparability U مقایسه ناپذیری
assimilatc U مقایسه نمودن
incomparable U غیرقابل مقایسه
contrasts U مقایسه کردن
contrasting U مقایسه کردن
incomparable U مقایسه ناپذیر
contrast U مقایسه کردن
contrasted U مقایسه کردن
to bear comparison with U قابل مقایسه بودن با
to stand comparison with U قابل مقایسه بودن با
table comparator U مقایسه کننده نوارها
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
between U دربین درمقام مقایسه
a comparison of the brain to a computer U مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
paired comparisons method U روش مقایسه جفتی
incomparability U غیر قابل مقایسه
measure U مقایسه کردن سنجش
by comparison U وقتی مقایسه می شوند
incomparably U بطور غیرقابل مقایسه
tape comparator U مقایسه کننده نوار
a beauty and an elegance beyond [ without] compare U زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
comparably U بطور قابل مقایسه
comparative gage U دستگاه مقایسه کننده
comparative philology U علم مقایسه زبانها
to compare oppsites U چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
comparator U وسیله انجام مقایسه
That's a poor comparison. U این مقایسه ای نا مناسب است.
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
VBScript U مقایسه شود با JAVA SCRIPT
a comparison of men's salaries with those of women U مقایسه حقوق مردان با زنان
to drow a p between two U دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
not a patch on U به هیچ طرف مقایسه نیست با
comparable U قابل مقایسه مانند کردنی
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
comparable U قابلیت مقایسه قیاس پذیر
relational database U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
significance U اهمیت
materiality U اهمیت
immaterial U بی اهمیت
of no significance U بی اهمیت
inconseqential U بی اهمیت
momentous U با اهمیت
concernment U اهمیت
mattered U اهمیت
weenier U بی اهمیت
two-bit U بی اهمیت
mattering U اهمیت
matter U اهمیت
worthless U بی اهمیت
seriousness U اهمیت
small-time U بی اهمیت
negligible U بی اهمیت
matters U اهمیت
small time U بی اهمیت
of no account U بی اهمیت
weeniest U بی اهمیت
two bit U بی اهمیت
momentousness U اهمیت
small change U کم اهمیت
unmeaning U بی اهمیت
emphasis U اهمیت
inconsequential U بی اهمیت
off the map U بی اهمیت
trifler U بی اهمیت
unimportant U بی اهمیت
main U با اهمیت
dimensions U اهمیت
dimension U اهمیت
piddling U بی اهمیت
indifferent U بی اهمیت
worthful U پر اهمیت
of no consequence U بی اهمیت
weensy U بی اهمیت
technical U کم اهمیت
self importance U اهمیت
weeny U بی اهمیت
inconsiderable U بی اهمیت
weightiness U اهمیت
nonsignificant U کم اهمیت
notability U اهمیت
importance U اهمیت
notbility U اهمیت
cost effectiveness U سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
The comparison is misleading [flawed] . U مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
to be out of all proportion to something U غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
tolay street on U اهمیت دادن
to set at d. U اهمیت ندادن
tom thumb U شخص بی اهمیت
small timer U ادم بی اهمیت
to make a point of U اهمیت دادن
snippersnapper U ادم بی اهمیت
to make light of U اهمیت ندادن
criticalness U اهمیت موقع
to let slid U اهمیت ندادن به
to come in to notice U اهمیت پیداکردن
to make an account of U اهمیت دادن به
to attach importance to U اهمیت دادن به
to give prominence to U اهمیت دادن
to take into account U اهمیت دادن به
small beer U چیز بی اهمیت
self consequence U اهمیت بخود
let it go hang U اهمیت ندهید
opuscule U چیز بی اهمیت
of f.importance U اهمیت مهمترین
inconsiderably U بی داشتن اهمیت
status U اهمیت یا موقعیت
it does not matter U اهمیت ندارد
last but not least U نه از حیث اهمیت
minutiae U جزئیات کم اهمیت
least significant U کم اهمیت ترین
never mind U اهمیت ندهید
magnitude U قدر اهمیت
fingerling U چیزکوچک و بی اهمیت
economic significance U اهمیت اقتصادی
relative importance U اهمیت نسبی
pip-squeak <idiom> U شخص کم اهمیت
what matter? U چه اهمیت دارد
mean U بی اهمیت حد وسط
dont mention it U اهمیت ندارد
playdown U اهمیت ندادن
no matter U اهمیت ندارد
no object U اهمیت ندارد
piece de resistance U کارپر اهمیت
what the odds U چه اهمیت دارد
meaner U بی اهمیت حد وسط
meanest U بی اهمیت حد وسط
lordling U لردکوچک یا بی اهمیت
trivia U چیزهای بی اهمیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com