English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nose-picking U انگشت کردن در بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mitten U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
fingerprint U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
finger mark U با انگشت چرک کردن
proverbialize U انگشت نما کردن
To take fingerprints. U انگشت نگاری کردن
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
to make an e. of oneself U خود را انگشت نما کردن
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
septum U حفرههای بینی پره بینی
prediction U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedules U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedule U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
to read people's hands U کف بینی کردن
anticipated U پیش بینی کردن
expected U پیش بینی کردن
dopes U پیش بینی کردن
dope U پیش بینی کردن
expect U پیش بینی کردن
second guess U پیش بینی کردن
preparation U پیش بینی کردن
anticipates U پیش بینی کردن
second-guess U پیش بینی کردن
second-guessed U پیش بینی کردن
second-guesses U پیش بینی کردن
second-guessing U پیش بینی کردن
forecast U پیش بینی کردن
forecasted U پیش بینی کردن
anticipating U پیش بینی کردن
forecasts U پیش بینی کردن
preparations U پیش بینی کردن
to make provision U پیش بینی کردن
to blow one's nose U بینی پاک کردن
expects U پیش بینی کردن
miscalculated U بدپیش بینی کردن
prevision U پیش بینی کردن
augur U پیش بینی کردن
plans U پیش بینی کردن
plan U پیش بینی کردن
auguring U پیش بینی کردن
prognosticate U پیش بینی کردن
miscalculate U بدپیش بینی کردن
augured U پیش بینی کردن
augurs U پیش بینی کردن
miscalculates U بدپیش بینی کردن
expecting U پیش بینی کردن
foresee U پیش بینی کردن
foresees U پیش بینی کردن
anticipate U پیش بینی کردن
miscalculating U بدپیش بینی کردن
previse U پیش بینی کردن
foreshow U پیش بینی کردن
preselect U پیش بینی موضع کردن
antedated U پیش بینی کردن جلوانداختن
look forward to something <idiom> U را لذت پیش بینی کردن
predicts U قبلا پیش بینی کردن
miscalculating U پیش بینی غلط کردن
miscalculates U پیش بینی غلط کردن
miscalculated U پیش بینی غلط کردن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
predicting U قبلا پیش بینی کردن
predict U قبلا پیش بینی کردن
miscalculate U پیش بینی غلط کردن
antedates U پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate U پیش بینی کردن جلوانداختن
to provide for old age U پیش بینی روزگارپیری را کردن
forecasts U براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffled U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
forecast U براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffles U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasted U براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
extrapolate U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
digits U انگشت
digit U انگشت
dactyl U انگشت
fingers U انگشت
finger U انگشت
monodactylous U تک انگشت
adactylous U بی انگشت
fingerprints U اثر انگشت
fingertip U نوک انگشت
fingertips U نوک انگشت
notoriety U انگشت نمایی
knuckles U بند انگشت
soon koot U نوک انگشت
soleprint U انگشت نگاری از پا
finger mark U اثر انگشت
cinqfoil U پنج انگشت
toenail U ناخن انگشت پا
toenails U ناخن انگشت پا
fingerprint U اثر انگشت
egregious U انگشت نما
fingerprinted U اثر انگشت
finger painting U نقاشی با انگشت
fingerprinting U اثر انگشت
pinkie U انگشت کوچک
pinky U انگشت کوچک
middle finger U انگشت میان
fingered U انگشت دار
pollex U انگشت شست
fingers U انگشت زدن
finger U انگشت زدن
potentilla U پنج انگشت
sawison keut U نوک دو انگشت
rule of thumb U حساب انگشت
conspicuous U انگشت نما
fingered U انگشت مانند
finger print U اثر انگشت
medius U انگشت وسطی
medius U انگشت میان
marplot U انگشت به شیر زن
five finger U پنج انگشت
little fingers U انگشت کوچک
agnail U میخچهء پا یا انگشت پا
gazing stock U انگشت نما
fingering U استفاده از انگشت
dactylagraphy U انگشت نگاری
dactylitis U اماس انگشت
digitiform U انگشت مانند
the middle finger U انگشت میانه
digitate U انگشت دار
phalange U بند انگشت
knuckle U بند انگشت
dactyloscopy U انگشت نگاری
index fingers U انگشت نشان
the first or index finger U انگشت شهادت
forefingers U انگشت شهادت
syndacty U چسبیده انگشت
to become a byword U انگشت نماشدن
cinquefoil U پنج انگشت
forefinger U انگشت شهادت
forefinger U انگشت نشان
ring fingers U انگشت انگشتر
forefingers U انگشت نشان
the ring finger U انگشت حلقه
ring finger U انگشت انگشتر
the first or index finger U انگشت نشان
the little finger U انگشت کهین
index finger U انگشت نشان
flagrant U انگشت نما رسوا
phalange U استخوان انگشت یاپنجه
finger play U استفاده از انگشت درشمشیربازی
index U نمودار انگشت سبابه
to run over U تند انگشت گذاشتن
notoriously U بطور انگشت نما
tap the door with your fingers U انگشت بزنید بدر
indexed U نمودار انگشت سبابه
To finger something. U به چیزی انگشت زدن
knucklebone U استخوان بند انگشت
finger glass U فرف انگشت شوئی
phalanges U استخوان انگشت گروه
finger tapping U ضربه زنی با انگشت
pinkie U انگشت کوچک دست
finger thumb opposition U تقابل شست و انگشت
little finger U انگشت کوچک دست
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
pettitoes U چیز بی ارزش انگشت پا
polydactyl U چند انگشتی پر انگشت
the little finger U انگشت کوچک کلنج
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
finger print department U اداره انگشت نگاری
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
hitsu shiubi U مفصل انگشت وسط
his hand lack one finger U دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers U دستش دو انگشت ندارد
indexes U نمودار انگشت سبابه
poke U فشار با نوک انگشت حرکت
jammed U گرفتن شکاف کوه با انگشت
jam U گرفتن شکاف کوه با انگشت
poked U فشار با نوک انگشت حرکت
pizzicato U با ضرب نوک انگشت یاناخن
lumbrical U ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
agnus castus U پنج انگشت فلفل بری
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com