Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
they are under serveillance
U
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he makes rings round them
U
دست انهارا از پشت می بند د
sand man
U
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter
U
با ان چراغ را روشن میکنند
airbed
U
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
drainpipe
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Havana
U
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
drainpipes
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
barbette
U
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
trampoline
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampolines
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
governance
U
نظارت
superintendence
U
نظارت
supervision
U
نظارت
controlling
U
نظارت
monitoring
U
نظارت
controls
U
نظارت
controllership
U
نظارت
proctorship
U
نظارت
helms
U
نظارت
inspection
U
نظارت
intendancy
U
نظارت
presidency
U
نظارت
controlment
U
نظارت
superintendency
U
نظارت
control
U
نظارت
helm
U
نظارت
stewardship
U
نظارت
surveillance
U
نظارت
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
endoparasite
U
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
collarette
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about
U
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
kumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
bedbugs
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
skipjack
U
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
bedbug
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
needleful
U
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
they overtax our strength
U
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
moulding board
U
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
security camera
U
دوربین نظارت
supervision
U
نظارت کردن
surveillance camera
U
دوربین نظارت
observation camera
U
دوربین نظارت
budgetary control
U
نظارت بودجهای
close supervision
U
نظارت مستقیم
close supervision
U
نظارت نزدیک
CCTV camera
U
دوربین نظارت
bailiwick
U
مباشرت نظارت
administer
نظارت کردن
control equipment
U
ابزار نظارت
control of resources
U
نظارت بر منابع
staff supervision
U
نظارت ستادی
span of control
U
حوزه نظارت
supervisor state
U
وضعیت نظارت
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
qualitative controls
U
نظارت کیفی
monetary control
U
نظارت پولی
invigilation
U
نظارت درامتحانات
inspection clause
U
ماده نظارت
inspection certificate
U
گواهی نظارت
government control
U
نظارت دولتی
foreign exchange control
U
نظارت بر ارز
fiscal control
U
نظارت مالی
exchange control
U
نظارت ارز
inspection clause
U
بند نظارت
controllable
U
قابل نظارت
supervisor state
U
حالت نظارت
supervises
U
نظارت کردن
stewardship
U
نظارت خرج
controlling
U
نظارت کردن
controls
U
نظارت کردن
control
U
نظارت کردن
inspectors
U
نظارت کننده
inspector
U
نظارت کننده
supervise
U
نظارت کردن
supervising
U
نظارت کردن
supervised
U
نظارت کردن
uncontrollably
U
غیرقابل نظارت
uncontrollable
U
غیرقابل نظارت
superintending
U
نظارت کردن بر
direct
U
نظارت کردن
monitors
U
نظارت کردن
monitored
U
نظارت کردن
superintends
U
نظارت کردن بر
monitor
U
نظارت کردن
superintended
U
نظارت کردن بر
superintend
U
نظارت کردن بر
directs
U
نظارت کردن
directed
U
نظارت کردن
halophile
U
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
gabionade
U
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
gridiron
U
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
Bantu
U
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
wimble
U
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
promenade concert
U
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
reference librery
U
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
rolling
U
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
circular dispersion
U
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
bacillus
U
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
watches
U
بر کسی نظارت کردن
watched
U
بر کسی نظارت کردن
invigilates
U
در امتحان نظارت کردن
invigilating
U
در امتحان نظارت کردن
watch
U
بر کسی نظارت کردن
controlling
U
بازرسی نظارت جلوگیری
invigilate
U
در امتحان نظارت کردن
invigilated
U
در امتحان نظارت کردن
watching
U
بر کسی نظارت کردن
election supervisory council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
in the charge of
<idiom>
U
تحت مراقب یا نظارت
managed money
U
پول نظارت شده
control
U
نظارت و ممیزی کردن
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
controlling
U
نظارت و ممیزی کردن
controls
U
نظارت و ممیزی کردن
regulated monopoly
U
انحصار نظارت شده
election supervisor council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
controls
U
بازرسی نظارت جلوگیری
litters
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
kermis
U
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
litter
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
bloody marys
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
G-strings
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
camp followers
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
G-string
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
fog curing room
U
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
crazing mill
U
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
bloody mary
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
camp follower
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
brainstorming
U
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
american plan
U
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
gingall
U
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
embrasures
U
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasure
U
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
littered
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
wardship
U
تحت سرپرستی یا نظارت بودن
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
to keep under control
U
تحت نظارت نگه داشتن
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
head quarters
U
برج نظارت مرکز کار
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
matriculated students
U
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
live box
U
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
creme
U
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
vasculum
U
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bowling alley
U
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
moleskin
U
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
bowling alleys
U
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
energetics
U
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
under secretary
U
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
progress chaser
U
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
municipalist
U
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
state midicine
U
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
bandstands
U
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
bandstand
U
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
churchwarden
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
chopsticks
U
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
get a word in
<idiom>
U
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
quiot
U
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
clobbers
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
sand iron
U
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
islets of langerhans
U
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
nowel
U
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
clobber
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
autoharp
U
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
clobbered
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
to have someone
[something]
under
[close]
scrutiny
U
کسی
[چیزی]
را با دقت آزمودن
[نظارت کردن]
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
etna
U
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
funeral home
U
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
beanpoles
U
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
following my lead
U
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
beanpole
U
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
a hot potato
<idiom>
U
[بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com