English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
revolutionaries U انقلابی
revolutionary U انقلابی
revolutionist U انقلابی
solstitial U انقلابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sansculotte U انقلابی افراطی
revolutionizing U انقلابی کردن
revolutionizes U انقلابی کردن
revolutionized U انقلابی کردن
revolutionize U انقلابی کردن
revolutionising U انقلابی کردن
revolutionises U انقلابی کردن
redder U انقلابی کمونیست
reddest U انقلابی کمونیست
reds U انقلابی کمونیست
red U انقلابی کمونیست
revolution U حرکت انقلابی
revolutions U حرکت انقلابی
revolutionised U انقلابی کردن
french revolution U انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
resistance force U جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com