English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
individual U انفرادی
individuals U انفرادی
single U انفرادی
single life U انفرادی
singularity U انفرادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
singles U مسابقه انفرادی
individualism U حالت انفرادی
sporadic U پراکنده انفرادی
sporadically U پراکنده انفرادی
solitany confinment U حبس انفرادی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
close confinement U زندان انفرادی
close confinement U حبس انفرادی
bullword U کمربندحفافتی انفرادی
several covenants U تعهدات انفرادی
individual tests U ازمونهای انفرادی
single tax U مالیات انفرادی
slit trench U سنگر انفرادی
individualized instruction U اموزش انفرادی
spades U بیل انفرادی
cells U زندان انفرادی
spade U بیل انفرادی
solitary confinement U زندان انفرادی
cell U زندان انفرادی
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
play U شرکت درمسابقه انفرادی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
solo U تک خوانی بطور انفرادی
solos U تک خوانی بطور انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
several U انفرادی مربوط به خود چند تن
individual reserves U وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
golf U بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
foursomes U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursome U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
individuate U فرد کردن انفرادی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com