English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
bottom ice U یخ کف دریاچه یا رودخانه
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
ignitor U وسیله انفجار
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman U خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
water reservoir U دریاچه
lochs U دریاچه
loch U دریاچه
lagune U دریاچه
slew U دریاچه
lakes U دریاچه
lake U دریاچه
pond U دریاچه
ponds U دریاچه
the transit of a lake U عبورازیک دریاچه
lough U دریاچه استخر
salt lake U دریاچه شور
artificial lake U دریاچه مصنوعی
salina U دریاچه نمک
linn U دریاچه کوچک
lakelet U دریاچه کوچک
laker U ماهی دریاچه
lin U دریاچه کوچک
laky U دریاچه دار
tarn U دریاچه کوهستانی
limnology U دریاچه شناسی
trinidad lake asphalt U قیر دریاچه ترینیداد
laker U کشتی دریاچه پیما
tarn U دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
crannog U جزیره کوچک میان دریاچه
laguna U دریاچه جای کم عمق دریا
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
lacustrine animals U دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
icekhana U اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
river clay U گل رودخانه
river gravel U شن رودخانه
rivers U رودخانه
river line U خط رودخانه
rever U رودخانه
river U رودخانه
glacier U رودخانه یخ
glaciers U رودخانه یخ
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
water sky U لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
streams U رودخانه ابراهه
conferva U علف رودخانه
river line U خط ساحل رودخانه
the river karoon U رودخانه کارون
alpheus U رب النوع رودخانه
euphrates U رودخانه فرات
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
strands U لایه رودخانه
streamed U رودخانه ابراهه
the karoon river U رودخانه کارون
an open river U رودخانه باز
by water U از راه رودخانه
riparian U ساحل رودخانه زی
bight U پیچ رودخانه
potamology U مبحث رودخانه ها
levee U کناره رودخانه
lethe U اب رودخانه بزرخ
river trip U مسافرت رودخانه ای
stethe U ساحل رودخانه
low water U فروکش اب رودخانه
stream U رودخانه ابراهه
river profile U نیمرخ رودخانه
ostiary U دهانه رودخانه
headwater U بالادست رودخانه
water system U رودخانه و شعبات ان
riverbed U بستر رودخانه
river mouth U دهانه رودخانه
head stream U سرچشمه رودخانه
riverine U سواحل رودخانه
riverward U بطرف رودخانه
strand U لایه رودخانه
upstream U بالای رودخانه
river trip U گردش رودخانه ای
river banks U ساحل رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
river bed U بستر رودخانه
river beds U بستر رودخانه
along the river U درامتداد رودخانه
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
upstream U بالادست جریان رودخانه
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
niagara U رودخانه و ابشار نیاگارا
upstream U مخالف جریان رودخانه
keelboat U قایق پهن رودخانه
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
fluvial U زیست کننده در رودخانه
keelboatman U کرجی بان رودخانه
white water U ابشارهای کوتاه رودخانه
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
levee U دیواره ساحلی رودخانه
basin U حوزه رودخانه ابگیر
bank effect U اثر کناره رودخانه
span U پل زدن روی رودخانه
forced crossing U عبور اجباری از رودخانه
basins U حوزه رودخانه ابگیر
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
river bed level U تراز بستر رودخانه
bayou U شاخه فرعی رودخانه
basin area U حوزه ابریز رودخانه
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
ferryboat U قایق عبور از رودخانه
ferryboats U قایق عبور از رودخانه
riverain U ساکن ساحل رودخانه
head water U قسمت بالادست رودخانه
head water U بالای رودخانه بالارود
deliberate crossing U عبور با فرصت از رودخانه
spanned U پل زدن روی رودخانه
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
styx U رودخانه عالم اسفل
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
riparian U وابسته بکنار رودخانه
river basin U ابگیر یا حوضه رودخانه
chute U شیب تند رودخانه
chutes U شیب تند رودخانه
spans U پل زدن روی رودخانه
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
spanning U پل زدن روی رودخانه
eruption U انفجار
burst U انفجار
blasts U انفجار
blast U انفجار
blow-ups U انفجار
blow out U انفجار
blastment U انفجار
bursts U انفجار
displosion U انفجار
blasting U انفجار
blow-up U انفجار
plosion U انفجار
explosions U انفجار
pops U انفجار
pop U انفجار
popped U انفجار
explosion U انفجار
detonation U انفجار
detonations U انفجار
brisance U انفجار
blow up U انفجار
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
he put me across the river U مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviatile U نهری زندگی کننده در رودخانه
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
fluviomarine U درست شده رودخانه ودریا
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
palisade U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
hurst U جای کم عمق در رودخانه یا دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com