Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sky man
U
انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydro sphere
U
ابها واقیانوسهای کره زمین
water sky
U
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
quality of waters
U
چگونگی ابها
echo
U
انعکاس صدا انعکاس موج
echoed
U
انعکاس صدا انعکاس موج
echoing
U
انعکاس صدا انعکاس موج
echoes
U
انعکاس صدا انعکاس موج
loom
U
پدیدارازخلال ابرها
clouds make the sun invisible
U
ابرها خورشیدراناپدیدمیسازند
looming
U
پدیدارازخلال ابرها
looms
U
پدیدارازخلال ابرها
loomed
U
پدیدارازخلال ابرها
walk on air
<idiom>
U
روی ابرها راه رفتن (ازخوشحالی)
These clouds are a sign of rain .
این ابرها علامت بارندگی است
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
trips
U
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trip
U
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
tripped
U
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
reflectiveness
U
انعکاس
reactions
U
انعکاس
reflectance
U
انعکاس
replication
U
انعکاس
reactional
U
انعکاس
reflexion
U
انعکاس
reflection
U
انعکاس
reaction
U
انعکاس
reflection plane
U
صفحه انعکاس
anechoic
U
بدون انعکاس
reflecting power
U
قدرت انعکاس
reflectance ink
U
جوهر انعکاس
reflexivity
U
انعکاس پذیری
reflexibility
U
انعکاس پذیری
reflectance
U
قابلیت انعکاس
reflexible
U
انعکاس پذیر
reflexible
U
قابل انعکاس
bottom bounce
U
انعکاس از کف دریا
atmospheric refraction
U
انعکاس جوی
first order reflection
U
انعکاس مرتبه یک
echo
U
انعکاس صدا
echoed
U
انعکاس صدا
repercussion
U
انعکاس برگشت
reflectors
U
الت انعکاس
echoes
U
انعکاس صدا
reflector
U
الت انعکاس
echoing
U
انعکاس صدا
internal reflection
U
انعکاس درونی
zigzag reflection
U
انعکاس متعدد
echo sounder
U
انعکاس سنج صدا
catacoustics
U
مبحث انعکاس صوت
reflectorize
U
ایجاد انعکاس کردن
rotational reflection axis
U
محور چرخش انعکاس
reflecterize
U
ایجاد انعکاس کردن
catadioptrics
U
مبحث انعکاس و انکسار نور
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
brightness
U
تغییر شدت انعکاس نور
antiphony
U
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffle
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo suppression
U
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
baffled
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
ice blink
U
سفیدی افق از انعکاس دریا
echo sounding
U
عمق یابی انعکاس صوت
baffles
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
fixed echo
U
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
snowblink
U
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
photogene
U
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
keying interval
U
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
projective
U
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
to the echo
U
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
feedback
U
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
luminaire
U
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
illumination by reflection
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
side tone
U
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
sky glow
U
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
glares
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
balances
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
white out
U
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
reflectance
U
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acre
U
زمین
tellus
U
زمین
globe
U
زمین
fields
U
زمین
ground
U
: زمین
graze
U
زمین
grazed
U
زمین
grazes
U
زمین
floors
U
کف زمین
ground line
U
خط زمین
acres
U
زمین
domain
U
زمین
rooter
U
زمین کن
land
U
زمین
terrain
U
زمین
domains
U
زمین
geodetically
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
grass roots
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
soil
U
زمین
earthing
U
زمین
earth
U
زمین
this earthly round
U
زمین
norland
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
field
U
زمین
soils
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
ground
U
کف زمین
real estate
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
land n
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
soiling
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
lackland
U
بی زمین
fielded
U
زمین
ground
U
زمین
earths
U
زمین
globes
U
زمین
champaign
U
زمین مرتفع
parkland
U
زمین پارک
earth socket
پریز زمین
earth science
U
زمین شناسی
certificate of land
U
قباله زمین
zemindar
U
مالکین زمین
zemindar
U
زمین دارZeland
smallholding
U
زمین کوچک
earth current
U
برق زمین
landlessness
U
فاقد زمین
landless
U
فاقد زمین
earth electrode
U
الکترد زمین
midfield line
U
خط میانی زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com