English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lapse U انصراف مرور
lapses U انصراف مرور
lapsing U انصراف مرور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
relinquishment U انصراف
put off U انصراف
determent U انصراف
absolution U انصراف از مجازات
escape key U کلید انصراف
dissuasion U انصراف دلسردسازی
abort U انصراف از ماموریت
desistement U انصراف از دعوی
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
once-over U مرور
once over U مرور
tracts U مرور
perusal U مرور
tract U مرور
overview U مرور
overviews U مرور
revisal U مرور
reviewal U مرور
reviews U مرور
reviewing U مرور
reviewed U مرور
review U مرور
glanced U نظراجمالی مرور
glances U نظراجمالی مرور
run over U مرور کردن
statute of limitation U مرور زمان
time lapse U مرور زمان
go over U مرور کردن
scrolls U مرور کردن
scroll U مرور کردن
turn over U مرور کردن
go through U مرور کردن
glance U نظراجمالی مرور
prescriptions U مرور زمان
rehearsals U مرور ذهنی
rehearsal U مرور ذهنی
traffics U عبور و مرور
trafficked U عبور و مرور
trafficking U عبور و مرور
prescription U مرور زمان
rub up U مرور کردن
traffic U عبور و مرور
lapse of time U مرور زمان
limitation act U قانون مرور زمان
period of prescription U مدت مرور زمان
relived U در ذهن مرور کردن
positive prescription U مرور زمان ایجاد حق
limitation of actions U مرور زمان دعاوی
limitation period U مدت مرور زمان
negative prescription U مرور زمان مسقط
positive prescription U مرور زمان مملک
statute of limitations U قانون مرور زمان
relives U در ذهن مرور کردن
traffic sign U علامت عبور و مرور
die out <idiom> U به مرور از بین رفتن
wear off/away <idiom> U به مرور محو شدن
traffic peak U حداکثر عبور و مرور
traffic density U تکاشف عبور و مرور
traffic lane U مسیر عبور و مرور
traffic intensity U شدت عبور و مرور
traffic density U شدت عبور و مرور
traffic density U تراکم عبور و مرور
traffic court U دادگاه عبور و مرور
traffic control U کنترل عبور و مرور
reliving U در ذهن مرور کردن
statutory limitation U قانون مرور زمان
relive U در ذهن مرور کردن
review U بررسی کردن مرور
airfield traffic U عبور و مرور فرودگاه
acquisitive prescription U مرور زمان مملک
access structures U ساختمانهای عبور و مرور
lapsing U استفاده از مرور زمان
negative prescription U مرور زمان اسقاط حق
lapses U استفاده از مرور زمان
lapse U استفاده از مرور زمان
reviewed U بررسی کردن مرور
scans U اجمالا مرور کردن
scanned U اجمالا مرور کردن
scan U اجمالا مرور کردن
revisions U تجدید نظر مرور
revision U تجدید نظر مرور
reviews U بررسی کردن مرور
reviewing U بررسی کردن مرور
barred by statute U مشمول مرور زمان
time barred U مشمول مرور زمان
eligible traffic U عبور و مرور مجاز
extinctive prescription U مرور زمان اسقاط حق
ecquisitive prescription U مرور زمان مملک
airfield traffic U عبورو مرور در فرودگاه
creative prescription U مرور زمان ایجاد حق
bus traffic U عبور و مرور اتوبوسها
informal design review U مرور غیررسمی طرح
to be under curfew U در منع عبور و مرور بودن
wear thin <idiom> U به مرور زمان لاغر شدن
diacoustics U علم مرور وشکست صدا
curfew period U ساعات منع عبور و مرور
to run over U مرور کردن زیر گرفتن
air-traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
traffic cut U تقاطع دو جریان عبور و مرور
air traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
access structures U ساختمان های قابل عبور و مرور
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
prescribe to U استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
lapsing U از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
curfew U زمان قطع عبور و مرور قرق
lapses U از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
curfews U زمان قطع عبور و مرور قرق
air movement section U قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
elapsation U ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
lapse U از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
to scrape up [money] U چیزی را به مرور زمان کم کم جمع کردن [پول]
brush up on something <idiom> U تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
air traffic regulation and identificatio U سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
tolled U حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
limitation of actions U در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
pert U Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com