Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unconditional branch
U
انشعاب غیر شرطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
case branch
U
انشعاب شرطی
conditional branch
U
انشعاب شرطی
conditonal branching
U
انشعاب شرطی
condeitional branch
U
انشعاب شرطی
Other Matches
conditioning
U
شرطی کردن شرطی سازی
apodosis
U
مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
conditioned
U
شرطی
protatic
U
شرطی
eventual
U
شرطی
provisory
U
شرطی
provisional
U
شرطی
conditional
U
شرطی
parallelled
U
انشعاب
paralleling
U
انشعاب
paralleled
U
انشعاب
parallelling
U
انشعاب
parallels
U
انشعاب
divergences
U
انشعاب
offshoot
U
انشعاب
forking
U
انشعاب
furcation
U
انشعاب
embranchment
U
انشعاب
divarication
U
انشعاب
divergence
U
انشعاب
bifurcation
U
انشعاب
diverging
U
انشعاب
parallel
U
انشعاب
service branch
U
انشعاب
signing intersection
U
انشعاب
branch
U
انشعاب
fork
U
انشعاب
connexions
U
انشعاب
connection
U
انشعاب
junctions
U
انشعاب
service connections
U
انشعاب
offshoots
U
انشعاب
ramification
U
انشعاب
ramifications
U
انشعاب
split
U
انشعاب
branches
U
انشعاب
junction
U
انشعاب
provisos
U
جمله شرطی
proviso
U
جمله شرطی
conditional jump
U
جهش شرطی
conditional instruction
U
دستورالعمل شرطی
conditional operator
U
عملگر شرطی
unconditioning
U
شرطی زدایی
unconditioned
U
غیر شرطی
the subjunctive mood
U
وجه شرطی
soft hyphen
U
خط تیره شرطی
conditioned response
U
واکنش شرطی
conditioned suppression
U
منع شرطی
conditioned stimulus
U
محرک شرطی
conditioned response
U
پاسخ شرطی
conditioned reflex
U
بازتاب شرطی
conditioned inhibition
U
بازداری شرطی
conditionality
U
صورت شرطی
conditional transfer
U
انتقال شرطی
conditional statement
U
دستور شرطی
conditional statement
U
حکم شرطی
on no condition
U
به هیچ شرطی
subjunctive
U
وجه شرطی
conditioning
U
شرطی شدن
provisional
U
شرطی مشروط
rosettes
U
مقره انشعاب
building connection
U
انشعاب ساختمان
branchpoint
U
نقطه انشعاب
branch instruction
U
دستورالعمل انشعاب
crotches
U
جای انشعاب
branch address
U
نشانی انشعاب
cable jointing sleeve
U
موف انشعاب
diverge
U
انشعاب یافتن
diverged
U
انشعاب یافتن
tributary
U
شاخه انشعاب
tributaries
U
شاخه انشعاب
service entrance
U
پست انشعاب
diverges
U
انشعاب یافتن
cold water supply
U
انشعاب ابسرد
multiple cable joint
U
مفصل انشعاب
multiple cable joint
U
موف انشعاب
crotch
U
نقطه انشعاب
service wire
U
سیم انشعاب
dichotomy
U
انشعاب به دو شعبه
dichotomies
U
انشعاب به دو شعبه
branch cutout
U
فیوز انشعاب
master service
U
انشعاب اصلی
connection factor
U
ضریب انشعاب
conduit box
U
جعبه انشعاب
distribution box
U
جعبه انشعاب
leading in wire
U
سیم انشعاب
drop wire
U
سیم انشعاب
crotch
U
جای انشعاب
additional outlet
U
انشعاب اختصاصی
crotches
U
نقطه انشعاب
rosette
U
مقره انشعاب
delayed conditioning
U
شرطی سازی درنگیده
differential conditioning
U
شرطی سازی افتراقی
modal auxiliary
U
فعل معین شرطی
instrumental conditioning
U
شرطی شدن وسیلهای
cross conditioning
U
شرطی شدن ضمنی
operant conditioning
U
شرطی شدن کنش گر
ucs
U
محرک غیر شرطی
unconditioned stimulus
U
محرک غیر شرطی
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
unconditioned inhibition
U
بازداری غیر شرطی
unconditioned reflex
U
بازتاب غیر شرطی
vicarious conditioning
U
شرطی شدن جانشینی
vicarious conditioning
U
شرطی شدن مشاهدهای
To win (lose ) a bet .
U
شرطی رابردن (باختن )
unconditioned response
U
پاسخ غیر شرطی
ucr
U
پاسخ غیر شرطی
operant conditioning
U
شرطی شدن عامل
pavlovian conditioning
U
شرطی شدن پاولفی
preconditioning
U
پیش شرطی کردن
provisorily
U
بطور شرطی یا موقت
unconditional
U
غیر شرطی بی شرط
trace conditioning
U
شرطی کردن ردی
type r conditioning
U
شرطی شدن نوع ار
type s conditioning
U
شرطی شدن نوع اس
condition
U
عارضه شرطی کردن
conditioned avoidance response
U
پاسخ اجتنابی شرطی
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
conditional breakpoint
U
نقطه انفصال شرطی
subjunctive
U
وابسته بوجه شرطی
conditionability
U
قابلیت شرطی شدن
classical conditioning
U
شرطی سازی کلاسیک
cer
U
پاسخ هیجانی شرطی
avoidance conditioning
U
شرطی کردن اجتنابی
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
backward conditioning
U
شرطی کردن وارونه
conditioned emotional response
U
پاسخ هیجانی شرطی
eventual
U
موکول بانجام شرطی
reconditioning
U
شرطی کردن مجدد
counterconditioning
U
شرطی سازی تقابلی
branch control structure
U
ساختار کنترل انشعاب
barrel switch
U
کلید انشعاب اژیر
pressure taping
U
انشعاب فشار سنجی
pbx
U
تبادل انشعاب خصوصی
rosette cutout
U
مقره انشعاب فیوزدار
take off divider
U
مقسم انشعاب دهنده
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
cable jointing sleeve
U
مفصل انشعاب کابل
extention alarm push
U
جعبه انشعاب اژیر
divergent
U
انشعاب پذیر منشعب
bypasses
U
سبب انشعاب شدن
shoots
U
جوانه زدن انشعاب
shoot
U
جوانه زدن انشعاب
bypassing
U
سبب انشعاب شدن
digitation
U
انشعاب بشکل پنجه
bypassed
U
سبب انشعاب شدن
bypass
U
سبب انشعاب شدن
wood ray
U
انشعاب اوندی چوب
eyelid conditioning
U
شرطی کردن پلک چشم
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
policies
U
سند معلق به انجام شرطی
To purchase on approval .
U
بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
higher order conditioning
U
شرطی سازی سطح بالا
triskelion
U
شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
surroyal
U
انشعاب شاخ گوزن چهارساله
armlet
U
انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
secession
U
تجزیه طلبی انشعاب حزبی
crutches
U
محل انشعاب بدن انسان
crutch
U
محل انشعاب بدن انسان
junction
U
پیوندگاه
[جای انشعاب چهارراه ]
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
iterative process
U
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
She will only date you if you ...
U
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
deferred dividened
U
سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
forking
U
محل انشعاب چند شاخه شدن
triskele
U
شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
crotch
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotches
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
fork
U
محل انشعاب چند شاخه شدن
estate in fee
U
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
esorow
U
سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
branch
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branches
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zeros
U
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zero
U
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
zeroes
U
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jumper
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
tree
U
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
jumpers
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
pabx
U
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
This must not happen in future at any cost.
U
در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
decision
U
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decisions
U
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
resource
U
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
covenant real
U
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com