English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vim U انرژی توانایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
potential U توانایی انرژی برای کار کردن
Other Matches
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
potentialities U توانایی
potentiality U توانایی
energies U توانایی
faculty U توانایی
puissance U توانایی
faculties U توانایی
influence U توانایی
strenght U توانایی
energy U توانایی
abilities U توانایی
influenced U توانایی
influences U توانایی
influencing U توانایی
ably U با توانایی
authority U توانایی
ability U توانایی
able-bodied U توانایی
potently U با توانایی
expertise U توانایی
means U توانایی
power U توانایی
might U توانایی
capability U توانایی
reach U توانایی
competence U توانایی
reached U توانایی
qualification U توانایی
reaches U توانایی
powers U توانایی
potence U توانایی
powering U توانایی
skill U توانایی
reaching U توانایی
credential U توانایی
powered U توانایی
energy U توانایی کار
ability test آزمون توانایی
have (something) going for one <idiom> U توانایی داشتن
strengths U قوه توانایی
strength U قوه توانایی
feasibility U توانایی انجام
energies U توانایی کار
to the best of ones ability U بامنتهای توانایی
potency U توانایی نیرومندی
special ability U توانایی اختصاصی
powerlessly U با عدم توانایی
capability U توانایی مقدورات
risibility U توانایی خندیدن
mental ability U توانایی ذهنی
non ability U عدم توانایی
reasoning ability U توانایی استدلال
working capacity U توانایی کار
numerical ability U توانایی عددی
capacities U توانایی گنجایش
convertibility U توانایی تغییر
verbal ability U توانایی کلامی
authority U توانایی اجازه
capacities U صلاحیت توانایی
capacities U توانایی کار
spatial ability U توانایی فضایی
sentience U توانایی حسی
if possible U در صورت توانایی
general ability U توانایی عمومی
capacity U توانایی کار
capacity U صلاحیت توانایی
capacity U توانایی گنجایش
solvency U توانایی پرداخت بدهی
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
nonscrollable U عدم توانایی انتقال
nondeletable U عدم توانایی حذف
(have) what it takes <idiom> U توانایی انجام کار
psi ability توانایی فرا روانی
absorptive U توانایی مکش یا جذب
get to <idiom> U توانایی داشتن برای
starting power U توانایی راه اندازی
almightiness U توانایی برهمه چیز
authority U توانایی انجام کاری
capable U توانایی انجام کاری
feel up to (do something) <idiom> U توانایی انجام کاری رانداشتن
authorization U اجازه یا توانایی انجام کاری
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
may U توانایی داشتن قادر بودن
insolvency U عدم توانایی در پرداخت بدهی
I don't have it in my power to help you. U من توانایی کمک به شما را ندارم.
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
with all one's might U با تمام نیرو با همه توانایی
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
authorisations U اجازه یا توانایی انجام کاری
ability grouping گروه بندی بر پایه توانایی
potential <adj.> U [توانایی برای انجام کاری]
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
insolvent U فاقد توانایی پرداختن دیون
waiting delay U تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
circuits U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
knowledge is power U دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
circuit U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
channels U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
random access U توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
reliability U توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
Stress reduces an employee's working capacity' U استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
to see what [mettle] he is made of <idiom> U تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد
channelled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
Let's see how much you can take. <idiom> U ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
interoperability U توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
HRG U توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
to prove oneself U نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
computing U میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
resolutions U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolution U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
autos U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
nanocomputer U کامپیوتری که توانایی پردازش داده ها را دربیلیونیمهای یک ثانیه دارا میباشد
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
powers U انرژی
zips U انرژی
deenergized U بی انرژی
exergonic U انرژی ده
energy line U خط انرژی
powering U انرژی
endrgized U با انرژی
high energy U پر انرژی
isenergic U هم انرژی
power U انرژی
energy barrier U سد انرژی
zipping U انرژی
zipped U انرژی
zip U انرژی
powered U انرژی
low energy U انرژی کم
vigor U انرژی
vigour U انرژی
energy U انرژی
energies U انرژی
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
ionization energy U انرژی یونش
maximum energy U انرژی بیشینه
light energy U انرژی نور
loss of energy U افت انرژی
maximum energy U انرژی حداکثر
lattice energy U انرژی شبکه
mass energy U جرم - انرژی
ionization energy U انرژی یونیزاسیون
madelung energy U انرژی مادلونگ
low energy U انرژی پایین
energy theorem U تئوری انرژی
kiloton energy U کیلوتن انرژی
magnetic energy U انرژی مغناطیسی
internal energy U انرژی درونی
work function U انرژی خروج
excitation energy U انرژی تحریک
exchange energy U انرژی تبادل
vibration energy U انرژی ارتعاشی
power transfer U انتقال انرژی
energy transmission U انتقال انرژی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com