Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grievous
U
اندوه اورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sorrowfully
U
با اندوه
heartache
U
اندوه
grief
U
اندوه
pining
U
غم و اندوه
distress
U
اندوه
distresses
U
اندوه
pine
U
غم و اندوه
pined
U
غم و اندوه
pines
U
غم و اندوه
heartaches
U
اندوه
painfully
U
با اندوه
dole
U
اندوه
chagrin
U
اندوه
dolor
U
اندوه
sorrowfulness
U
اندوه
heart ache
U
غصه اندوه
buried in grief
U
غرق اندوه
heartbreak
U
اندوه بسیار
heartbreaking
U
اندوه اور
teen
U
اندوه خشم
heart break
U
اندوه بسیار
heart breaking
U
اندوه اور
anguish
U
غم و اندوه دلتنگ کردن
woe
U
علامت اندوه و غم غصه
woes
U
علامت اندوه و غم غصه
unload
U
خالی کردن اندوه
to pile up or on the agony
U
شرح اندوه یا سختی ای رازیادترکردن
antagonist
U
هم اورد
antagonists
U
هم اورد
gift
U
ره اورد
gifts
U
ره اورد
competitor
U
هم اورد
competitors
U
هم اورد
flotsam
U
اب اورد
corrival
U
هم اورد
rivals
U
هم اورد
moraine
U
یخ اورد
souvenirs
U
ره اورد
souvenir
U
ره اورد
supplement
U
پس اورد هم اورد
supplemented
U
پس اورد هم اورد
supplementing
U
پس اورد هم اورد
supplements
U
پس اورد هم اورد
rival
U
هم اورد
rivaled
U
هم اورد
rivaling
U
هم اورد
rivalled
U
هم اورد
rivalling
U
هم اورد
resulting
U
دست اورد
resulted
U
دست اورد
consequence
U
دست اورد
presents
U
ره اورد اهداء
jetsam
U
کالای اب اورد
consequences
U
دست اورد
adversaries
U
مبارز هم اورد
present
U
ره اورد اهداء
presenting
U
ره اورد اهداء
result
U
دست اورد
sizes
U
بر اورد کردن
size
U
بر اورد کردن
presented
U
ره اورد اهداء
he called his kindred together
U
خوبشاوندان خودرافراهم اورد
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
he brought more money
U
باز پول اورد
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
snowdrift
U
برف باد اورد
annual accumulation of sediment
U
سال اورد ته نشست
snowdrifts
U
برف باد اورد
he brought more money
U
قدری دیگر پول اورد
epispastic
U
مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
milch cow
U
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
can one p a soul out of hell?
U
ایاکسی میتواندبدعاروحی راازدوزخی بیرون اورد
he lined up his men
U
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
scissors
U
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
teething ring
U
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
pusher tractor
U
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
probabiliorism
U
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
an ovoviviparous animal
U
جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
limit velocity
U
حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
kame
U
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
bar mitzvahs
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
hard contact printing
U
چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
ethernet
U
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
bogota
U
نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
neoclassical school
U
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ecdysiast
U
زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد
toolkit software
U
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com