Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rain gauge recorder
اندازه بارش ثبت شده
direct measurement
U
اندازه گیری مستقیم
direct potentiometric measurement
U
اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
deals
U
اندازه مقدار بررسی
deal
U
اندازه مقدار بررسی
absolute address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
machine address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
transmissions
U
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission
U
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
Kbps
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند
kilos
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
orifice meter
U
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
kilo
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
dasd
U
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directs
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
precipitation
U
بارش
isohyet
U
هم بارش
rains
U
بارش
raining
U
بارش
isohyetal line
U
هم بارش
rain
U
بارش
rained
U
بارش
isohyetal line
U
خط هم بارش
isohyet
U
خط هم بارش
downfall
U
بارش
rainfall
U
بارش
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
pluviometer
U
بارش سنج
gathering ground
U
بارش سرا
annual rainfall
U
بارش سالانه
duration of rainfall
U
مدت بارش
isohyetal map
U
نقشه هم بارش
snowfall
U
برف بارش
snowfalls
U
برف بارش
precipitation
U
تسریع بارش
continuous rain
بارش باران دائمی
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
catchment areas
U
بارش سرا سرابان
intermittent rain
بارش متناوب باران
catchment area
U
بارش سرا سرابان
downpours
U
فرو ریزی بارش متوالی
rainfall area
U
منطقه بارش ناحیه بارندگی
downpour
U
فرو ریزی بارش متوالی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
U
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
gauges
U
اندازه اندازه گیر
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
rainfall index
U
شاخص بارش شاخص بارندگی
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
righting
U
مستقیم
righted
U
مستقیم
right
U
مستقیم
straight
U
مستقیم
on line
U
مستقیم
straightest
U
مستقیم
straight line code
U
کد مستقیم
straighter
U
مستقیم
straight line code
U
کد خط مستقیم
straight line
U
خط مستقیم
straightish
U
مستقیم
unintermediate
<adj.>
U
مستقیم
beeline
U
خط مستقیم
straight line
U
مستقیم
first-hand
U
مستقیم
firsthand
U
مستقیم
bee line
U
خط مستقیم
level
U
مستقیم
attributive
U
مستقیم
directed
U
مستقیم
levels
U
مستقیم
levelled
U
مستقیم
direct
<adj.>
U
مستقیم
directs
U
مستقیم
upstanding
U
مستقیم
leveled
U
مستقیم
specific cost
U
هزینه مستقیم
dressings
U
مستقیم کنی
straight line
U
دارای خط مستقیم
straight line
U
بخط مستقیم
direct process
U
فرایند مستقیم
straight left
U
چپ مستقیم در بوکس
direct hits
U
اصابت مستقیم
direct hit
U
اصابت مستقیم
hottest
U
خط تلفن مستقیم
straight edge
U
لبه مستقیم
direct pressure
U
فشار مستقیم
spur offtake
U
ابگیر مستقیم
video disk
U
دسترسی مستقیم
visual fire
U
تیر مستقیم
wall pass
U
پاس مستقیم
ambagious
U
غیر مستقیم
airline
U
خط مستقیم هوایی
airlines
U
خط مستقیم هوایی
highroad
U
صراط مستقیم
highroads
U
صراط مستقیم
as the crow files
U
بخط مستقیم
backstair
U
غیر مستقیم
straight position
U
فرم مستقیم
direct taxes
U
مالیاتهای مستقیم
air line
U
خط مستقیم هوایی
direct outlet
U
ابگیر مستقیم
direct observation
U
دیدبانی مستقیم
straightening flute drill
U
مته مستقیم
dressing
U
مستقیم کنی
d.c.
U
جریان مستقیم
through call
U
مکالمه مستقیم
d.c
U
جریان مستقیم
direct object
U
مفعول مستقیم
uncurl
U
مستقیم شدن
uniaxial bending
U
خمش مستقیم
close supervision
U
نظارت مستقیم
forward resistance
U
مقاومت مستقیم
direct labour
U
دستمزد مستقیم
direct current
U
جریان مستقیم
direct taxation
U
مالیات مستقیم
direct tax
U
مالیات مستقیم
straightest
U
قسمت مستقیم
hotter
U
خط تلفن مستقیم
forward voltage
U
ولتاژ مستقیم
straighter
U
قسمت مستقیم
straight
U
قسمت مستقیم
intuitions
U
درک مستقیم
intuition
U
درک مستقیم
direct fire
U
تیر مستقیم
direct lighting
U
روشنایی مستقیم
direct load
U
بارگذاری مستقیم
line storm
U
طوفان مستقیم
direct support
U
کمک مستقیم
on line help
U
کمک مستقیم
direct support
U
پشتیبانی مستقیم
direct selling
U
فروش مستقیم
direct selection
U
انتخاب مستقیم
direct material
U
مواد مستقیم
indirect
U
غیر مستقیم
positive relation
U
رابطه مستقیم
direct fire
U
اتش مستقیم
sideway
U
غیر مستقیم
direct control
U
کنترل مستقیم
direct aggression
U
پرخاشگری مستقیم
sonna deung koot
U
دست مستقیم
direct address
آدرس مستقیم
direct address
U
نشانی مستقیم
direct access
U
دستیابی مستقیم
direct access
U
دسترسی مستقیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com