English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
circuit U پیست اتومبیلرانی
circuits U پیست اتومبیلرانی
speedway U پیست بیضی اتومبیلرانی
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
lordosis U انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
inwards or inward U بطرف داخل بباطن
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
inflexed U منحنی یا کج شده بطرف داخل یا خارج و یابطرف پایین ویابطرف قطب و محور منحرف شده
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
skyward U بطرف اسمان بطرف بالا
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
curvature of space U انحنای فضا
instep U انحنای روی پا
image field curvature U انحنای میدان
consy U مسابقه جبرانی اتومبیلرانی
enduro U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
tasman series U مسابقههای اتومبیلرانی استرالیا
flying start U شروع مسابقه اتومبیلرانی
high climb U مسابقه اتومبیلرانی سربالایی
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
hollows U موج با انحنای زیاد
hollow U موج با انحنای زیاد
centre of crest circle U مرکز انحنای ستیغ
cambers U انحنای جلوی اسکی
barbs U انحنای قلاب ماهیگیری
barb U انحنای قلاب ماهیگیری
camber U انحنای جلوی اسکی
drag strip U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
sagging U انحنای کیل ناو از وسط
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
figure race U مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
over the falls U مستقیما روی انحنای موج شکننده
hook U ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hooks U ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
green flag U پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
checkered flag U پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
blows U ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow U ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
motordrome U پیست یا مسیر
coursed U پیست مسابقه
piste U پیست اسکی
motordrome U پیست مسابقه
course U پیست مسابقه
courses U پیست مسابقه
field of play U پیست شمشیربازی
circuits U پیست اسبدوانی
forerunners U پیست بازکن
bobrum U پیست لوژسواری
infield U پیست مسابقه
forerunner U پیست بازکن
circuit U پیست اسبدوانی
turf U پیست چمن اسبدوانی
apron U کناره داخلی پیست
strip U سطح پیست شمشیربازی
velodrome U پیست دوچرخه سواری
auto drome U پیست اتومبیل رانی
aprons U کناره داخلی پیست
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
backstraight U قسمت دراز و مستقیم پیست
apres ski U تفریحات بعد از اسکی در پیست
back nine U نیمه دوم پیست 81 قسمت
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
toboggans U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
toboggan U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
parade lap U رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
catenary U شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
in- U بطرف
at U بطرف
in U بطرف
into U بطرف
levo U بطرف چپ
diffraction U تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
heavenward U بطرف اسمان
upgrading U بطرف بالا
frontward U بطرف جلو
upgrades U بطرف بالا
on U بعلت بطرف
to the east of U بطرف مشرق
mesail U بطرف وسط
mesal U بطرف وسط
mediad U بطرف وسط
edgewise U بطرف لبه
earthward U بطرف زمین
manward U بطرف انسان
earthwards U بطرف زمین
eastwards U بطرف مشرق
without U بطرف خارج
upgraded U بطرف بالا
aport U بطرف چپ کشتی
cityward U بطرف شهر
cephalad U متمایل بطرف سر
to win over to one's side U بطرف خوداوردن
with U بطرف درجهت
to U بطرف روبطرف
upwards U بطرف بالا
orients U بطرف خاوررفتن
frontwards U بطرف جلو
orienting U بطرف خاوررفتن
orient U بطرف خاوررفتن
homes U بطرف خانه
home U بطرف خانه
edgeways U بطرف جلوباشد
apporro U بطرف جلو
coastward U بطرف ساحل
coastwards U بطرف ساحل
upgrade U بطرف بالا
onwards U بطرف جلو
downwards U بطرف پائین
abaft U بطرف عقب
pakkorro U بطرف بیرون
dorsad U بطرف پشت
rearward U بطرف عقب
riverward U بطرف رودخانه
forwards U بطرف جلو
upward U بطرف بالا
toward U بطرف نسبت به
atop U بطرف بالا
homeward U بطرف منزل
ap chagi U ضربه پا بطرف جلو
biteuro chagi U ضربه پا بطرف اریب
adaxial U متمایل بطرف محور
downstroke U ضربه بطرف پایین
gravitating U متمایل شدن بطرف
athwart U از طرفی بطرف دیگر
leans U تکیه دادن بطرف
leaned U تکیه دادن بطرف
downswing U نوسان بطرف پایین
cephalad U متمایل بطرف راس
lean U تکیه دادن بطرف
deasil U متمایل بطرف راست
outward U بطرف خارج بیرونی
gravitates U متمایل شدن بطرف
gravitated U متمایل شدن بطرف
northwestwards U بطرف شمال غربی
upwell U بطرف بالا رفتن
nobble U بطرف خود اوردن
norther U بیشتر بطرف شمال
northwardly U بطرف شمال شمالی
uptilt U بطرف بالا کج کردن
upthrust U حرکت بطرف بالا
upstroke U خط منبسط بطرف بالا
outwards U بطرف خارج بیرونی
phototropism U گرایش بطرف نور
stern wards U بطرف عقب کشتی
southeastward U بطرف جنوب شرقی
stern ward U بطرف عقب کشتی
northeastward U بطرف شمال شرقی
ashore U بکنار بطرف ساحل
nobbling U بطرف خود اوردن
nobbles U بطرف خود اوردن
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
inboard U بطرف مرکز کشتی
southern U جنوبا بطرف جنوب
front U بطرف جلو روکردن به
gravitate U متمایل شدن بطرف
nobbled U بطرف خود اوردن
astern U بطرف عقب پسین
fronting U بطرف جلو روکردن به
starboard U بطرف راست حرکت کردن
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
step turn U چرخش بطرف پایین تپه
westward U بسوی باختر بطرف مغرب
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
adductor U تمایل عضو بطرف محور
strelli U غلت عقب بطرف بالانس
upstroke U حرکت قلم بطرف بالا
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
westwards U بسوی باختر بطرف مغرب
pulls U بطرف خود کشیدن کشش
pull U بطرف خود کشیدن کشش
bate U بال زدن بطرف پایین
cockshot U پرتاب تیر بطرف هدف
transposing U بطرف دیگر معادله بردن
outcurve U انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com