English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
corner U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corners U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corner U انحصار موقتی
corners U انحصار موقتی
cornering U انحصار موقتی
monopsony U انحصار خرید
monopolist U انحصار خرید
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
oligopsony U انحصار چند جانبه خرید
duopsony U انحصار خرید کالا بطور دونفری
ringing the changes U ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
through U ازطریق
credit transfers U پرداخت ازطریق انتقال
licit U فروش ازطریق مزایده
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
which diffrence shall be settled only by U ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
geodetic surveying U تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
order U خرید سفارش خرید
reductive ad absurdum U روش اثبات بطلان استدلال ازطریق محال بودن نتیجه ان
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
restriction U انحصار
restrictions U انحصار
monopoly U انحصار حق
premption U انحصار
monopolies U انحصار حق
monopolies U انحصار
monopoly U انحصار
conditioning U اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
duopoly U انحصار دو نفری
pure monopoly U انحصار خالص
monopolism U انحصار طلبی
institutional monopoly U انحصار نهادی
monopoly U انحصار فروش
exclusiveness U محدودیت انحصار
exclusion principle U اصل انحصار
monopolies U انحصار فروش
duopoly U انحصار دو گانه
legal monopoly U انحصار قانونی
monopolism U اصول انحصار
bilateral monopoly U انحصار دو جانبه
absolute monopoly U انحصار مطلق
monopolist U انحصار طلب
monopolization U انحصار طلبی
monopolization U انحصار کردن
monopolosm U اصول انحصار
natural monopoly U انحصار طبیعی
perfect monopoly U انحصار کامل
oligopoly U انحصار چندجانبه
oligopoly U انحصار فروش
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
selling monopoly U انحصار فروش
duopoly U در انحصار دو فروشنده
monopolist U صاحب انحصار
public monopoly U انحصار دولتی
bilateral monopoly U انحصار دوجانبه
monopolist U طرفدار انحصار
monopolism U انحصار گرایی
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
monopolised U بخود انحصار دادن
monopolized U بخود انحصار دادن
monopolising U بخود انحصار دادن
price discriminating monopoly U انحصار تبعیض قیمت
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
monopolises U بخود انحصار دادن
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
monopolize U بخود انحصار دادن
monopolizes U بخود انحصار دادن
monopolist U وابسته بصاحب انحصار
duopoly U انحصار دو جانبه فروش
letter testamentary U تصدیق انحصار وراثت
monopolizing U بخود انحصار دادن
discriminating monopoly U انحصار تبعیض امیز
duopoly U انحصار دو قطبی فروش
regulated monopoly U انحصار نظارت شده
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
crashing U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashed U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashingly U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
collusive oligopoly U انحصار چند جانبه سازشکارانه
complete oligopoly U انحصار چند جانبه کامل
imperfect oligopoly U انحصار چند جانبه ناقص
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
duopoly U انحصار فروش کالا بین دونفر
circumscription U انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
adinterim U موقتی
interim U موقتی
extemporaneous U موقتی
treadway U پل موقتی
provisionary U موقتی
jackleg U موقتی
provisional <adj.> U موقتی
temporary <adj.> U موقتی
pro forma U موقتی
tentative <adj.> U موقتی
flying bridge U پل موقتی
provisory <adj.> U موقتی
make-shift <adj.> U موقتی
intrim U موقتی
makeshift <adj.> U موقتی
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
basted U کوک موقتی
bastes U کوک موقتی
temporary storage U انباره موقتی
temporary structures U ساختمانهای موقتی
sojoiurn U اقامت موقتی
sojourner U ساکن موقتی
scratch file U فایل موقتی
temporariness U موقتی بودن
baste U کوک موقتی
non resident U مقیم موقتی
barricades U سنگربندی موقتی
barricaded U سنگربندی موقتی
barricade U سنگربندی موقتی
temporal U موقتی زودگذرفانی
temporary gauge U اشل موقتی
provisionality U موقتی بودن
provisionality U جنبه موقتی
phantom tumour U باد موقتی
temporary error U خطای موقتی
phantom tumour U برامدگی موقتی
palliatives U مسکن موقتی
palliative U مسکن موقتی
non-residents U مقیم موقتی
non-resident U مقیم موقتی
barricading U سنگربندی موقتی
make do U چاره موقتی
funk hole U پناهگاه موقتی
dugouts U پناهگاه موقتی
dugout U پناهگاه موقتی
faddle U سرگرمی موقتی
adjournment U تعطیل موقتی
sojourn U اقامت موقتی
house of d. U زندان موقتی
adjournments U تعطیل موقتی
make shift construction U طرح موقتی
temporary income U درامد موقتی
gleams U تظاهر موقتی
gleam U تظاهر موقتی
gleaming U تظاهر موقتی
scrip U رسید موقتی
floating bridge U پل متحرک موقتی
coalition U اتحاد موقتی
coalitions U اتحاد موقتی
sojourns U اقامت موقتی
bivouacs U اردوگاه موقتی
bivouacs U اردوی موقتی
bivouac U اردوی موقتی
bivouacking U اردوگاه موقتی
bivouacking U اردوی موقتی
bivouacked U اردوگاه موقتی
bivouacked U اردوی موقتی
bivouac U اردوگاه موقتی
gleamed U تظاهر موقتی
Band-Aids U چارهی سطحی و موقتی
interim certificates U سند قرضه موقتی
casual uplift U بالا رفتن موقتی
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
dump U انبار موقتی اشغالدان
brainstorms U اشفتگی فکری موقتی
booths U پاسگاه یادکه موقتی
booth U پاسگاه یادکه موقتی
Band-Aid U چارهی سطحی و موقتی
temporary data set U مجموعه داده موقتی
interregna U دوره حکومت موقتی
stop gap U وسیله یا چاره موقتی
frame U هیکل حالت موقتی
interregnum U دوره حکومت موقتی
interregnums U دوره حکومت موقتی
recess U تعطیل موقتی تنفس
recesses U تعطیل موقتی تنفس
interrex U رئیس حکومت موقتی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
brainstorm U اشفتگی فکری موقتی
casual uplift U بالا بردن موقتی
interim dividend U سود سهام موقتی
interlocutory U موقتی غیر قطعی
interim dividend سود موقتی سهام
hoardings U جمع اوری دیوار موقتی
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
epaulement U استحکام موقتی جناحی مترس
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
makeshift U چاره موقتی ادم رذل
put someone up U به کسی بطور موقتی جا دادن
hoarding U جمع اوری دیوار موقتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com