Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
oligopsony
U
انحصار چند جانبه خرید
Other Matches
bilateral monopoly
U
انحصار دو جانبه
duopoly
U
انحصار دو جانبه فروش
imperfect oligopoly
U
انحصار چند جانبه ناقص
collusive oligopoly
U
انحصار چند جانبه سازشکارانه
complete oligopoly
U
انحصار چند جانبه کامل
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
monopsony
U
انحصار خرید
monopolist
U
انحصار خرید
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
corner
U
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corners
U
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering
U
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
duopsony
U
انحصار خرید کالا بطور دونفری
tripartite pact
U
قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
U
خرید سفارش خرید
trilateral
U
سه جانبه
tripartite
U
سه جانبه
one way
U
یک جانبه
bilateral
U
دو جانبه
unilateral
U
یک جانبه
mutual
U
دو جانبه
partite
U
جانبه
unilaterally
U
یک جانبه
one legged
U
یک جانبه
reciprocal
U
دو جانبه
ex parte
U
یک جانبه
one-way
U
یک جانبه
synchronous converter
U
تبدیلگر دو جانبه
unilateral declaration
U
بیانیه یک جانبه
multilateral
U
چند جانبه
dual agent
U
عامل دو جانبه
quadrilateral
U
چهار جانبه
quadrilaterals
U
چهار جانبه
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
one sided
U
یک جانبه مغرضانه
reciprocal agreement
U
قرارداد دو جانبه
unilateral
U
یک جانبه تک سویه
unilaterally
U
یک جانبه تک سویه
unilateral agreement
U
قرارداد یک جانبه
blind transportation
U
ارسال یک جانبه
unilateral agreement
U
توافق یک جانبه
tripartite pact
U
پیمان سه جانبه
widespread
U
همه جانبه
triparite
U
سه نسخهای سه جانبه
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
reciprocal agreement
U
توافق دو جانبه
wall-to-wall
U
همه جانبه
monopolies
U
انحصار حق
monopoly
U
انحصار حق
monopolies
U
انحصار
premption
U
انحصار
restriction
U
انحصار
restrictions
U
انحصار
monopoly
U
انحصار
multilateral trade
U
تجارت چند جانبه
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
matches
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
total war
U
جنگ همه جانبه
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
trusts
U
انحصارات چند جانبه
double agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
mutilateral agreement
U
موافقت چند جانبه
trusted
U
انحصارات چند جانبه
trust
U
انحصارات چند جانبه
dual agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
bilateral treaty
U
معاهده یا معاهدات دو جانبه
double agents
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
institutional monopoly
U
انحصار نهادی
monopolist
U
طرفدار انحصار
legal monopoly
U
انحصار قانونی
monopolism
U
اصول انحصار
pure monopoly
U
انحصار خالص
monopolism
U
انحصار طلبی
oligopoly
U
انحصار چندجانبه
monopolosm
U
اصول انحصار
monopolization
U
انحصار کردن
monopolization
U
انحصار طلبی
monopolist
U
انحصار طلب
perfect monopoly
U
انحصار کامل
duopoly
U
انحصار دو نفری
bilateral monopoly
U
انحصار دوجانبه
duopoly
U
در انحصار دو فروشنده
public monopoly
U
انحصار دولتی
oligopoly
U
انحصار فروش
duopoly
U
انحصار دو گانه
absolute monopoly
U
انحصار مطلق
exclusion principle
U
اصل انحصار
exclusiveness
U
محدودیت انحصار
monopolist
U
صاحب انحصار
monopolism
U
انحصار گرایی
natural monopoly
U
انحصار طبیعی
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
selling monopoly
U
انحصار فروش
monopoly
U
انحصار فروش
corner
U
انحصار موقتی
cornering
U
انحصار موقتی
corners
U
انحصار موقتی
monopolies
U
انحصار فروش
mutual exclusion
U
ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
siege mentality
U
دشمن پنداری همه جانبه
monopolist
U
وابسته بصاحب انحصار
monopolizing
U
بخود انحصار دادن
monopolizes
U
بخود انحصار دادن
monopolized
U
بخود انحصار دادن
monopolize
U
بخود انحصار دادن
monopolising
U
بخود انحصار دادن
monopolises
U
بخود انحصار دادن
certificate of exclusive inheritance
U
گواهی انحصار وراثت
charge and discharge statements
U
حساب انحصار وراثت
discriminating monopoly
U
انحصار تبعیض امیز
price discriminating monopoly
U
انحصار تبعیض قیمت
regulated monopoly
U
انحصار نظارت شده
letter testamentary
U
تصدیق انحصار وراثت
monopolised
U
بخود انحصار دادن
duopoly
U
انحصار دو قطبی فروش
extensive cultivation
U
توسعه همه جانبه کشت وکار
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
price market
U
وضع کردن قیمت در انحصار
price setter
U
قیمت وضع کردن در انحصار
circumscription
U
انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
duopoly
U
انحصار فروش کالا بین دونفر
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios
U
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
assistance
U
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
bain index
U
شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
tripartite declaration of 0
U
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
probate
U
تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
purchases
U
خرید
procurement
U
خرید
purchase
U
خرید
purchased
U
خرید
underwritten
U
خرید
underwriting
U
خرید
underwrites
U
خرید
underwrite
U
خرید
buys
U
خرید
buying
U
خرید
buy
U
خرید
underwrote
U
خرید
shopping
U
خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
purchasing
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
purchasing officer
U
مسئول خرید
purchasing office
U
دفتر خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
local procurement
U
خرید محلی
regional purchase
U
خرید محلی
local purchase
U
خرید محلی
local purchase
U
خرید از محل
lump sum purchase
U
خرید کلی
lump sum purchase
U
خرید یکجا
redemption yield
U
بازده خرید
rebuy
U
خرید مکرر
purchasing officer
U
مامور خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
shopping cart
U
گاری خرید
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
purchasable
U
باب خرید
procurement cycle
U
دوره خرید
bargain
U
خرید ارزان
open purchase
U
خرید ازاد
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
short covering
U
پیش خرید
purchase rate
U
نرخ خرید
to make a purchase
U
خرید کردن
purchase order
U
سفارش خرید
shopping basket
U
سبد خرید
purchase order
U
دستور خرید
oniomania
U
جنون خرید
nundination
U
خرید و فروش
buys
U
خرید کردن
cornering
U
خرید یکجا
bids
U
پیشنهاد خرید
counter purchase
U
خرید متقابل
corners
U
خرید یکجا
buy
U
خرید کردن
credit purchase
U
خرید نسیه
redemption
U
باز خرید
blanket buying
U
خرید کلی
conditions of purchase
U
شرایط خرید
buying price
U
قیمت خرید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com