Perdic | انحصار خرید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	monopolist U	انحصار خرید
	monopsony U	انحصار خرید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	corner U	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
	cornering U	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
	corners U	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
	duopsony U	انحصار خرید کالا بطور دونفری
	duopsony U	انحصار دو قطبی خرید
	duopsony U	انحصار دو جانبه خرید
	oligopsony U	انحصار چند جانبه خرید
Other Matches

	close price U	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
	purchase request U	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
	field buying U	خرید کردن در صحرا خرید محلی
	oligopoly U	انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
	purchase price variance U	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
	order U	خرید سفارش خرید
	restriction U	انحصار
	monopoly U	انحصار حق
	restrictions U	انحصار
	monopolies U	انحصار
	monopolies U	انحصار حق
	premption U	انحصار
	monopoly U	انحصار
	duopoly U	انحصار دو نفری
	oligopoly U	انحصار فروش
	oligopoly U	انحصار چندجانبه
	bilateral monopoly U	انحصار دو جانبه
	institutional monopoly U	انحصار نهادی
	perfect monopoly U	انحصار کامل
	public monopoly U	انحصار دولتی
	exclusiveness U	محدودیت انحصار
	exclusion principle U	اصل انحصار
	monopolies U	انحصار فروش
	duopoly U	انحصار دو گانه
	duopoly U	در انحصار دو فروشنده
	selling monopoly U	انحصار فروش
	monopoly U	انحصار فروش
	bilateral monopoly U	انحصار دوجانبه
	monopolist U	طرفدار انحصار
	taxation of monopoly U	مالیات بر انحصار
	absolute monopoly U	انحصار مطلق
	monopolist U	صاحب انحصار
	monopolist U	انحصار طلب
	pure monopoly U	انحصار خالص
	monopolosm U	اصول انحصار
	monopolism U	انحصار طلبی
	corner U	انحصار موقتی
	monopolism U	انحصار گرایی
	cornering U	انحصار موقتی
	monopolization U	انحصار طلبی
	natural monopoly U	انحصار طبیعی
	legal monopoly U	انحصار قانونی
	monopolism U	اصول انحصار
	corners U	انحصار موقتی
	monopolization U	انحصار کردن
	price discriminating monopoly U	انحصار تبعیض قیمت
	monopolises U	بخود انحصار دادن
	regulated monopoly U	انحصار نظارت شده
	monopolised U	بخود انحصار دادن
	discriminating monopoly U	انحصار تبعیض امیز
	duopoly U	انحصار دو قطبی فروش
	duopoly U	انحصار دو جانبه فروش
	letter testamentary U	تصدیق انحصار وراثت
	monopolist U	وابسته بصاحب انحصار
	monopolizing U	بخود انحصار دادن
	monopolizes U	بخود انحصار دادن
	monopolize U	بخود انحصار دادن
	monopolising U	بخود انحصار دادن
	certificate of exclusive inheritance U	گواهی انحصار وراثت
	charge and discharge statements U	حساب انحصار وراثت
	monopolized U	بخود انحصار دادن
	central purchase U	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
	collusive oligopoly U	انحصار چند جانبه سازشکارانه
	imperfect oligopoly U	انحصار چند جانبه ناقص
	complete oligopoly U	انحصار چند جانبه کامل
	price market U	وضع کردن قیمت در انحصار
	price setter U	قیمت وضع کردن در انحصار
	circumscription U	انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
	privity in contract U	انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
	guild socialism U	اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
	duopoly U	انحصار فروش کالا بین دونفر
	bain index U	شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
	probate U	تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
	buying U	خرید
	procurement U	خرید
	bond servant U	زر خرید
	bondwoman U	زن زر خرید
	purchases U	خرید
	purchased U	خرید
	underwrites U	خرید
	buy U	خرید
	purchasing U	خرید
	buys U	خرید
	underwrite U	خرید
	underwriting U	خرید
	underwritten U	خرید
	purchase U	خرید
	underwrote U	خرید
	shopping U	خرید
	credit purchase U	خرید نسیه
	impulse buying U	خرید بی مقدمه
	regional purchase U	خرید محلی
	dear bought U	گران خرید
	to make a purchase U	خرید کردن
	futures exchange U	خرید اتی
	forward purchasing U	پیش خرید
	forward purchase U	خرید سلف
	short covering U	پیش خرید
	field buying U	خرید در صحرا
	counter purchase U	خرید متقابل
	purchase requisition U	درخواست خرید
	offer to purchase U	پیشنهاد خرید
	purchase order U	سفارش خرید
	open purchase U	خرید ازاد
	oniomania U	جنون خرید
	purchase order U	دستور خرید
	purchase notice agreements U	پیمان خرید
	purchase notice agreements U	قراردادهای خرید
	purchasable U	باب خرید
	bargain U	خرید ارزان
	procurement cycle U	دوره خرید
	purchasing analyst U	تحلیل گر خرید
	purchasing department U	قسمت خرید
	redemption yield U	بازده خرید
	local procurement U	خرید محلی
	local purchase U	خرید محلی
	local purchase U	خرید از محل
	lump sum purchase U	خرید کلی
	lump sum purchase U	خرید یکجا
	rebuy U	خرید مکرر
	purchasing patterns U	الگوی خرید
	purchasing officer U	مسئول خرید
	purchasing officer U	مامور خرید
	purchasing office U	دفتر خرید
	purchasing office U	قسمت خرید
	purchasing department U	دفتر خرید
	redemption U	باز خرید
	purchasing power U	قدرت خرید
	achate U	عقیق خرید
	acquisition authority U	اجازه خرید
	hire purchase U	خرید اقساطی
	advance purchase U	خرید سلف
	real estate U	خرید زمین
	cornering U	خرید یکجا
	corner U	خرید یکجا
	purchasing power U	توان خرید
	buys U	خرید کردن
	buy U	خرید کردن
	shopping basket U	سبد خرید
	shopping cart U	گاری خرید
	dealing U	خرید و فروش
	forward purchase U	پیش خرید
	bulk buying U	خرید فله
	businesses U	خرید یا فروش
	business U	خرید یا فروش
	bid U	پیشنهاد خرید
	bids U	پیشنهاد خرید
	blanket buying U	خرید کلی
	corners U	خرید یکجا
	buying rate U	نرخ خرید
	nundination U	خرید و فروش
	buying and selling U	خرید و فروش
	buyers market U	بازار خرید
	buying price U	قیمت خرید
	buyer's market U	بازار خرید
	purchase rate U	نرخ خرید
	conditions of purchase U	شرایط خرید
	coemption U	خرید کل محصول
	purchase ledger U	دفتر بزرگ خرید
	purchase journal U	دفتر روزنامه خرید
	demand U	تقاضای خرید کالا
	Examine it first before buying. U	قبل از خرید امتحانش کن
	stock trading U	خرید و فروش سهام
	the longs U	پیش خرید کنندگان
	on approval U	خرید کالا به شرط
	value for money U	قدرت خرید پول
	procuration U	تحصیل چیزی خرید
	procurement lead time U	زمان انجام خرید
	real account U	حساب خرید املاک
	demanded U	تقاضای خرید کالا
	demands U	تقاضای خرید کالا
	off-market purchases U	خرید در بیرون از بورس
	crediting U	خرید وفروش اعتباری
	credited U	خرید وفروش اعتباری
	credits U	خرید وفروش اعتباری
	purchasing research U	تحقیق در خصوص خرید
	purchasing power parity U	برابری قدرت خرید
	purchasing power of money U	قدرت خرید پول
	credit U	خرید وفروش اعتباری
	hedge U	خرید و فروش تامینی
	hedged U	خرید و فروش تامینی
	hedges U	خرید و فروش تامینی
	purchases U	خرید خریداری کردن
	procuance U	تحصیل چیزی خرید
	salable U	قابل خرید معاملهای
	saleable U	قابل خرید معاملهای
	purchased U	خرید خریداری کردن
	purchase U	خرید خریداری کردن
	real purchasing power U	قدرت خرید واقعی
	preclusive buying U	خرید پیشگیری کننده
	course of dealing U	دوره خرید و فروش
	irredeemable U	باز خرید نشدنی
	home trade U	خرید وفروش داخلی
	automated purchasing U	خرید بصورت اتوماتیک
	average purchase rate U	نرخ متوسط خرید
	blanket buying U	خرید بصورت عمده
	institute of purchasing and supply U	موسسه خرید و عرضه
	income effect U	تناسب خرید با درامد
	brokerage U	کارمزد خرید سهام
	buy in advance U	پیش خرید کردن