Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unfulfilled
U
انجام نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
contracts and orders outstanding
U
پیمانها و درخواستهای انجام نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unredeemed
U
از گرونیامده انجام نشده وفانشده
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
continues
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
unbowed
U
خم نشده
uncharged
U
پر نشده
unevaluated
<adj.>
U
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
vacant
U
اشغال نشده
uncharted
U
اکتشاف نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unexamined
<adj.>
U
تست نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
opens
U
واریز نشده
unchecked
<adj.>
U
بررسی نشده
unexploded
U
منفجر نشده
unaudited
<adj.>
U
تست نشده
unchecked
<adj.>
U
تست نشده
unmitigated
U
کاسته نشده
unevaluated
<adj.>
U
تست نشده
uninspected
<adj.>
U
تست نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
untested
<adj.>
U
تست نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
outstanding
U
واریز نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
opened
U
واریز نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
open
U
واریز نشده
undetected
U
کشف نشده
outstanding
U
وصول نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
inexact
U
درست نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
unbacked
U
رام نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
haggard
U
رام نشده
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
uncounted
U
شمرده نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
unaudited
<adj.>
U
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
U
آزمایش نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
unbleached
<adj.>
U
سفیدگری نشده
unread
U
خوانده نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
undeterred
<adj.>
U
منصرف نشده
the date was not specified
U
نشده بود
tenantless
U
اشغال نشده
roughdry
U
اطو نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
virgins
U
استفاده نشده
virgin
U
استفاده نشده
undefined
U
تعریف نشده
unexamined
<adj.>
U
تایید نشده
uninspected
<adj.>
U
تایید نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
undirected
U
هدایت نشده
untested
<adj.>
U
تایید نشده
unaudited
<adj.>
U
بررسی نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
unsettled
U
تصفیه نشده
unevaluated
<adj.>
U
آزمایش نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unfinished
U
تمام نشده
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
unexamined
<adj.>
U
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
U
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
آزمایش نشده
unaudited
<adj.>
U
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
unbroken
U
رام نشده
increate
U
افریده نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
wound less
U
زخمی نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
unasked
U
سوال نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
sightless
U
دیده نشده
unworn
U
استعمال نشده
unworn
U
کهنه نشده
unwashed
U
شسته نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unspotted
U
ننگین نشده
savaging
U
رام نشده
savages
U
رام نشده
unguarded
U
حراست نشده
unearned
U
کسب نشده
unconnected
U
وصل نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
unoccupied
U
اشغال نشده
unsought
U
کاوش نشده
unchanged
U
عوض نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
savage
U
رام نشده
savaged
U
رام نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unsung
U
سروده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unattached
U
اعزام نشده
unset
U
ثابت نشده
unsung
U
خوانده نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unsight
U
دیده نشده
unabated
U
کاسته نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
uncut
U
قطع نشده
uncut
U
بریده نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
undisturbed
U
مختل نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
unshod
U
نعل نشده
unattached
U
توفیق نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com