English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it wasdone in no time U انجام این کار چندان طولی نکشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soon U قریبا طولی نکشید
soonest U قریبا طولی نکشید
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
he would not accept less U نکشید یا نمیکشد
don't split hairs this much <idiom> U مو را از ماست نکشید
as much as U چندان که
tenfold U ده چندان
one hundred times as many U سد چندان
so much U چندان
he drank himself to death U چندان
sextuple U شش چندان
as much a U دو چندان
folds U چندان
pretty good U نه چندان بد
two fold U دو چندان
fold U چندان
folded U چندان
not ahunderd mails flom U نه چندان دوراز
so U چندان همینطور
very U چندان فراوان
quantum sufficit U چندان که بس باشد
it matters little U چندان اهمیت ندارد
it is not very hard U چندان سخت نیست
it is of little worth U چندان ارزشی ندارد
h does not w.much U چندان وزنی ندارد
make little of U چندان سودی نبردن از
My French is not up to much. U فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
it wasdone in no time U اینکار چندان وقتی نبرد
the dust panned out pootly U ان خاک زرد دادولی نه چندان زیاد
i made little of it U چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
He is in a bad way (poor circumstances). U وضع وحالش چندان تعریفی ندارد
the ship is hull down U کشتی چندان دوراست که تنه ان پیدا نیست
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
blessing in disguise <idiom> U [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
i had half a mind to go U چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
it will not take long U طولی
longitudinal U طولی
vertical curve U خم طولی
linear U طولی
linearly U طولی
linearity U حالت طولی
strike joint U شکستگی طولی
longitudinal U دنده طولی
ground timber U تیر طولی
thrust bearing U یاطاقان طولی
variables U رکورد با هر طولی
profiled U برش طولی
eftsoon U طولی نکشیدکه
longitudinal stability U پایداری طولی
easting U مختصات طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
soon a U طولی نکشیدکه
linear metre U متر طولی
variable U رکورد با هر طولی
linear measure U مقیاس طولی
longitudinal seam U بخیه طولی
longitudinal reinforcement U ارماتور طولی
longitudinal joint U درز طولی
longitudinal turning U تراشکاری طولی
longitudinal groove U شیار طولی
longitudinal girder U تیر طولی
abscissa U محور طولی
longitudinal wave U موج طولی
axis U خط طولی یا عرضی
longitudinal welding U جوشکاری طولی
axial road U جاده طولی
longitudinal valley U دره طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
longitudinal reinforcement U فولادگذاری طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal section U نیمرخ طولی
longitudinal seam U درز طولی
axis U محور طولی
longitudinal compression U فشار طولی
longitudinal stress U تنش طولی
profiling U برش طولی
cut to length U طولی بریدن
longitudinal studies U بررسیهای طولی
profiles U برش طولی
profile U برش طولی
longitudinal acceleration U شتاب طولی
longitudinal axis U محور طولی
cut off saw U اره طولی بر
aisle U گذرگاه طولی
longeron U ستون طولی
longitudinal profile U پروفیل طولی
longitudinal sleeper U تراورس طولی
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
formed hole U سوراخ درمقطع طولی
vertical curve U منحنی در نیمرخ طولی
canaliculate U دارای پیچهای طولی
advancing U پیشرفت طولی ناو
advances U پیشرفت طولی ناو
advance U پیشرفت طولی ناو
stay U بکسل طولی ناو
summit U قله در نیمرخ طولی
stayed U بکسل طولی ناو
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
ball thrust bearing U یاطاقان طولی ساچمهای
anchor at short stay U لنگر طولی عمودی
fakes U جمع کردن طولی
longitudinal shearing stress U تنش برشی طولی
faked U جمع کردن طولی
longitudinal redundancy check U مقابله افزونگی طولی
cut to length U بصورت طولی بریدن
linearize U بصورت طولی دراوردن
end play U بازی طولی محور
summits U قله در نیمرخ طولی
shipshank U کوتاه کردن طولی
longitudinal U دندههای طولی موتور
longitudinal girder U شاه تیر طولی
axial mining U مین گذاری طولی
fake U جمع کردن طولی
x scale U مقیاس طولی عکس
long service line U خط طولی زمین در بازی دونفره
abeam U امتداد عمود برمحور طولی
longitudinal reinforcement U [فولاد گزاری طولی در بتن]
vittate U دارای راه راههای طولی
fake down U چیدن طناب به طور طولی
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
axial road U جاده طولی منطقه مواصلات
octuple U هشت چندان هشت برابر کردن
trajectory U قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
trajectories U قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
roll U دوران حول محور طولی غلطش
rolled U دوران حول محور طولی غلطش
rolls U دوران حول محور طولی غلطش
invariability U عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
invariance U عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
vertical beam U چوب [میله] طولی دار [قالی]
lrc U Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
ripsaw U اره مخصوص برش طولی چوب
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
banks U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
tack U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
bank U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
pitch altitude U زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
braking length U طول پارگی نخ [طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
stirrups U میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrup U میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
eight fold U هشت چندان هشت لا
barleycorn U مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
continues U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
coning angle U زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
selvage U شیرازه فرش [اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
Lambalo U لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
compass swing U قطب نما انحراف طولی قطب نما
at last U سر انجام
performances U انجام
effectuation U انجام
enforcement U انجام
compietion U انجام
sequels U انجام
sequel U انجام
implementation U انجام
transaction U انجام
consummation U انجام
performance U انجام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com