Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
learning
U
یادگیری
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
rate of learning
U
سرعت یادگیری
subliminal learning
U
یادگیری زیراستانهای
massed learning
U
یادگیری بی وقفه
incentive learning
U
یادگیری با مشوق
incidental learning
U
یادگیری اتفاقی
perceptual learning
U
یادگیری ادراکی
serial learning
U
یادگیری زنجیرهای
global learning
U
یادگیری یکپارچه
whole learning
U
یادگیری سرتاسری
learning
U
دانش یادگیری
heuristic learning
U
یادگیری ذهنی
mastery learning
U
یادگیری در حدتسلط
one trial learning
U
یادگیری یک کوششی
social learning
U
یادگیری اجتماعی
maze learning
U
یادگیری در ماز
motor learning
U
یادگیری حرکتی
learning set
U
امایه یادگیری
learning theory
U
نظریه یادگیری
learning to learn
U
یادگیری اموزی
vicarious learning
U
یادگیری مشاهدهای
learning curve
U
منحنی یادگیری
probability learning
U
یادگیری احتمالاتی
latent learning
U
یادگیری نهفته
discrimination learning
U
یادگیری افتراقی
learning rate
U
سرعت یادگیری
avoidance learning
U
یادگیری اجتنابی
verbal learning
U
یادگیری کلامی
unlearning
U
یادگیری زدایی
distributed learning
U
یادگیری فاصله دار
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
means end learning
U
یادگیری وسیله- هدف
insightful learning
U
یادگیری بینش افرین
rote learning
U
یادگیری طوطی وار
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
computer based learning
U
یادگیری بر پایه کامپیوتر
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
trial and error learning
U
یادگیری از راه کوشش و خطا
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
how can I learn English
U
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
researched
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
neural network
U
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
part learning
U
یادگیری بخش بخش
marque
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
intuition
U
انتقال
transformation
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
transfer line
U
خط انتقال
metabasis
U
انتقال
conveying
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
transferring
U
انتقال
transfers
U
انتقال
convey
U
انتقال
downloading
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
transportation
U
انتقال
conveys
U
انتقال
migration
U
انتقال
conduction
U
انتقال
transfer
U
انتقال
translation
U
انتقال
translations
U
انتقال
shifted
U
انتقال
shifts
U
انتقال
devolution
U
انتقال
transference
U
انتقال
conductance
U
انتقال
shift
U
انتقال
assignment
U
انتقال
shift
U
انتقال
move
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
assignments
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
transition
U
انتقال
displacement
U
انتقال
turn over
U
انتقال
transter
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
transitions
U
انتقال
transmission
U
انتقال
heredity
U
انتقال موروثی
not negotiable
U
غیرقابل انتقال
power transmission
U
انتقال انرژی
negative transfer
U
انتقال منفی
assignments
U
انتقال قانونی
transfer
U
انتقال دادن
assignment
U
انتقال قانونی
progation
U
افزایش انتقال
protect a player
U
معاف از انتقال
negotiability
U
انتقال پذیری
open cheque
U
چک انتقال پذیر
open cheque
U
چک قابل انتقال
shuttles
U
ریل انتقال
negotiable instruments
U
اسنادقابل انتقال
shifting
U
انتقال دادن
mortmain
U
انتقال ناپذیری
overhead transmission line
U
خط انتقال هوایی
alienation
U
انتقال مالکیت
shuttled
U
ریل انتقال
negotiable
U
قابل انتقال
parallel transmission
U
انتقال موازی
shuttle
U
ریل انتقال
portability
U
قابلیت انتقال
positive transfer
U
انتقال مثبت
positive transference
U
انتقال مثبت
transferability
U
انتقال پذیری
power transmission
U
انتقال قدرت
doppler shift
U
انتقال دوپلری
grantor
U
انتقال دهنده
conditional transfer
U
انتقال شرطی
conductible
U
قابل انتقال
grantee
U
انتقال گیرنده
gold flow
U
انتقال طلا
convect
U
انتقال یافتن
conveyable
U
قابل انتقال
heat transfer
U
انتقال حرارت
heat transfer
U
انتقال گرما
image propagation factor
U
ضریب انتقال
capital flow
U
انتقال سرمایه
carry over
U
انتقال دادن
heat transmission
U
انتقال گرما
cessionary
U
انتقال گیرنده
change over
U
انتقال بانکی
conveying capacity
U
قدرت انتقال
counter transference
U
انتقال متقابل
demand shift
U
انتقال تقاضا
electron transition
U
انتقال الکترون
demographic transition
U
انتقال جمعیتی
demountable
U
قابل انتقال
descendible
U
قابل انتقال
digital transmission
U
انتقال دیجیتالی
digital transmission
U
انتقال رقمی
deed of transfer
U
سند انتقال
file transfer
U
انتقال فایل
data communication
U
انتقال اطلاعات
evocate
U
انتقال دادن
power transfer
U
انتقال انرژی
data transfer
U
انتقال داده ها
energy transmission
U
انتقال انرژی
energy transfer
U
انتقال انرژی
deed of transfer
U
انتقال نامه
internal transmittance
U
ضریب انتقال
transfers
U
انتقال دادن
block transfer
U
انتقال بلوک
crawl carry
U
انتقال خزشی
convection
U
انتقال گرما
convection
U
انتقال برق
light transmission
U
انتقال نور
line generated error
U
خطای انتقال
lineshaft drive
U
محرکه انتقال
transferring
U
انتقال دادن
alienator
U
انتقال دهنده
line transmission error
U
خطای انتقال
bail
U
واگذاری انتقال
transferred
U
انتقال یافته
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
information transmission
U
انتقال اطلاعات
asynchronous transmission
U
انتقال غیرهمزمان
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
immobilization
U
عدم انتقال
image transmission
U
انتقال تصویر
block move
U
انتقال بلوک
block transfer
U
انتقال کندهای
instrument of assignment
U
سند انتقال
integrate transmission line
U
خط انتقال مجتمع
gear
U
انتقال دادن
geared
U
انتقال دادن
gears
U
انتقال دادن
alienated
U
انتقال شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com