English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eft U انتقال الکترونیکی سرمایه
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
transfer of capital U انتقال سرمایه
capital flow U انتقال سرمایه
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
eft U انتقال الکترونیکی دارائی
Internet U شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
MAPI U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
edp U پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
data transfer U انتقال داده ها
wideband U روش ارسال که حاوی چندین کانال داده روی سیگنال انتقال است و میتواند داده را در مسافت طولانی منتقل کند
volatile U حافظه داده پرداز الکترونیکی که با قطع توان الکتریکی پاک میشود
data transfer operations U عملیات انتقال داده
data transfer rate U میزان انتقال داده
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
flash U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
spool U انتقال داده از یک دیسک به نوار
spools U انتقال داده از یک دیسک به نوار
arithmetic U داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
peripheral U انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
capacity U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacities U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
inheritance U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
transfers U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
transferring U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
inheritances U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
constants U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
data movement time U زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک
input U انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
i/o U انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن
data link U تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
inputted U انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
amplitude U روش انتقال داده توسط تغییر اندازه سیگنال جاری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
demands U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
bi directional U انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
bridged U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
demanded U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
bell a U شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
channeling U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
intermediate U پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
channels U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channelled U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
justification U انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
justifications U انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
strobe U سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
milk disk U دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
optical U اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
universal U کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
i/o U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
i/o U محل حافظه که توسط پورت ورودی / خروجی برای انتقال داده با CPU استفاده میشود
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
midi U واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
dib U باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
at U استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
input U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
transfers U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
FTP U استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
migration U انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
charges U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charge U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
and U دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
transfer line U خط انتقال
conveyances U انتقال
transportation U انتقال
transfers U انتقال
intuitions U انتقال
transmission U انتقال
assignments U انتقال
assignment U انتقال
transfer check U انتقال
intuition U انتقال
conveyance U انتقال
transfer U انتقال
conductance U انتقال
transmissions U انتقال
downloading U انتقال
transmission line U خط انتقال
displacement U انتقال
transter U انتقال
conduction U انتقال
turn over U انتقال
bail arm U انتقال
migration U انتقال
transferring U انتقال
transition U انتقال
transference U انتقال
devolution U انتقال
shifts U انتقال
shifted U انتقال
transformation U انتقال
shift U انتقال
negotiation U انتقال
negotiations U انتقال
transitions U انتقال
move U انتقال
shift U انتقال
abaloenation U انتقال
line shaft U انتقال
translations U انتقال
metabasis U انتقال
mittimus U انتقال
conveys U انتقال
conveyed U انتقال
conveying U انتقال
translation U انتقال
marque U انتقال
convey U انتقال
transferability U انتقال پذیری
traffic U انتقال دریانوردی
negotiability U انتقال پذیری
shuttle U ریل انتقال
incidence of taxation U انتقال مالیات
trafficked U انتقال دریانوردی
deliveries U انتقال دادن
information transmission U انتقال اطلاعات
progation U افزایش انتقال
traffics U انتقال دریانوردی
mortmain U انتقال ناپذیری
trafficking U انتقال دریانوردی
voluntary assignment U انتقال ارادی
protect a player U معاف از انتقال
negotiable instruments U اسنادقابل انتقال
detach U انتقال دادن
shuttled U ریل انتقال
demand shift U انتقال تقاضا
image transmission U انتقال تصویر
transient U در حال انتقال
internal transmittance U ضریب انتقال
image propagation factor U ضریب انتقال
doppler shift U انتقال دوپلری
quickness U سرعت انتقال
transport number U عدد انتقال
transmittancy U انتقال سرایت
transients U در حال انتقال
digital transmission U انتقال رقمی
digital transmission U انتقال دیجیتالی
shuttles U ریل انتقال
negative transfer U انتقال منفی
transmittance U انتقال سرایت
demographic transition U انتقال جمعیتی
demountable U قابل انتقال
descendible U قابل انتقال
positive transference U انتقال مثبت
immobilization U عدم انتقال
heat transmission U انتقال گرما
detaches U انتقال دادن
lineshaft drive U محرکه انتقال
light transmission U انتقال نور
assignment U انتقال قانونی
parallel transmission U انتقال موازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com