English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inshorepatrol U گشتی ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
coastal U ساحلی
coastline U خط ساحلی
inshore water U اب ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
coastlines U خط ساحلی
seasider U ساحلی
inshore U ساحلی
offing U اب ساحلی
sea board U خط ساحلی
strandline U خط ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
coastal route U مسیر ساحلی
coastal zone U منطقه ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
coastal frontier U حدود ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coast station U ایستگاه ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
beach exit U معبر ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
territorial waters U ابهای ساحلی
links U تپه ساحلی
land breeze U باد ساحلی
quays U دیوار ساحلی
quay U دیوار ساحلی
dune U توده شن ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
martello U قلعه ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
territorial sea U دریای ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
foreshore U کمربند ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
marina U تفرجگاه ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
groyne U سد یا دیواره ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
sanbar U دیوار شنی ساحلی
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
coastal route U راه ابی ساحلی
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
levee U دیواره ساحلی رودخانه
cabotage U حمل ونقل ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
surfbird U مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy U ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
captain of the port U افسر انتظامات بندر
sergeant at arms U مامور اجرا و انتظامات
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
combat air patrol U هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
confusion U گم گشتی
feedback U گشتی
patrolmen U گشتی
out guard U گشتی
patrolman U گشتی
patrolling U گشتی
patrols U گشتی
patrolled U گشتی
patrol U گشتی
out guard U گشتی صحرایی
service craft U قایق گشتی
runner U گردنده گشتی
runners U گردنده گشتی
standing patrol U گشتی ثابت
roundsman U افسرپلیس گشتی
reconnaissance patrol U گشتی شناسایی
moving screen U گشتی ممانعتی
patrol cars U اتومبیل گشتی
patrol car U اتومبیل گشتی
inshorepatrol U گشتی مرزساحلی
patrol U قسمت گشتی
fanal U چراغ گشتی
combat air patrol U گشتی هوایی
combat patrol U گشتی رزمی
contact patrol U گشتی تماس
end around U دور گشتی
contact patrol U گشتی اخذتماس
patrolling U قسمت گشتی
vessel U ناو گشتی
patrolled U قسمت گشتی
flatfoot U پلیس گشتی
patrol boat U ناوچه گشتی
vessels U ناو گشتی
patrolman U پلیس گشتی
patrolmen U پلیس گشتی
fighting patrol U گشتی رزمی
air guard U گشتی هوایی
patrols U قسمت گشتی
patrol boats U ناوچه گشتی
barrier patrol U ناو گشتی سد کننده
barrier patrol U گشتی مامور موانع
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
barrier combat air patrol U گشتی مرزی هوایی
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
turnscrew U پیچ گشتی [ابزار]
fire patrol U گشتی اتش نشان
screwdriver U پیچ گشتی [ابزار]
end around carry U رقم نقلی دور گشتی
end around borrow U رقم قرضی دور گشتی
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
scout helicopter U هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
lightening bug ship U هلی کوپتر روشن کننده گشتی
milk walk U گشتی که شیر فروش میزند گشت
barrier combat air patrol U گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
zippers U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zipper U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap U گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
target cap U گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
igo U علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
picketed U ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com