English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aspire U ارزو داشتن
aspired U ارزو داشتن
aspiring U ارزو داشتن
aspires U ارزو داشتن
attending U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend U انتظار کشیدن انتظار داشتن
aspires U ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspired U ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspiring U ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspire U ارزو کردن اشتیاق داشتن
in the cards <idiom> U انتظار داشتن
to look forward to U انتظار داشتن
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
look forward U انتظار چیزی را داشتن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
intercommon U داشتن
bear U داشتن
bear U در بر داشتن
monogyny U داشتن یک زن
bears U داشتن
wanted U کم داشتن
doubted U شک داشتن
doubt U شک داشتن
doubting U شک داشتن
doubts U شک داشتن
to go hot U تب داشتن
have U داشتن
lackvt U کم داشتن
want U کم داشتن
having U داشتن
bears U در بر داشتن
owns U داشتن
to have U داشتن
to possess U داشتن
lacks U کم داشتن
own U داشتن
lacked U کم داشتن
lack U کم داشتن
to hold a meeting U داشتن
to be feverish U تب داشتن
possess U داشتن
to have possession of U داشتن
to be in a f. U تب داشتن
possessing U داشتن
to hold U داشتن
redolence U بو داشتن
owning U داشتن
owned U داشتن
to have f. U تب داشتن
relieving U داشتن
possesses U داشتن
relieves U داشتن
relieve U داشتن
disguise U نهان داشتن
liaise U رابطه داشتن
hanker U اشتیاق داشتن
belong U تعلق داشتن
belongs U تعلق داشتن
corresponds U رابطه داشتن
corresponded U رابطه داشتن
belonged U تعلق داشتن
liaise U بستگی داشتن
liaised U رابطه داشتن
believed U گمان داشتن
believe U گمان داشتن
hungers U اشتیاق داشتن
liaising U بستگی داشتن
thirst U اشتیاق داشتن
liaises U بستگی داشتن
liaises U رابطه داشتن
liaising U رابطه داشتن
liaised U بستگی داشتن
to show f. U سرجنگ داشتن
disguised U نهان داشتن
hankered U اشتیاق داشتن
differs U فرق داشتن
resemble U شباهت داشتن
resembled U شباهت داشتن
resembles U شباهت داشتن
attends U حضور داشتن
resembling U شباهت داشتن
attending U حضور داشتن
exist U وجود داشتن
attend U حضور داشتن
stinks U تعفن داشتن
existed U وجود داشتن
exists U وجود داشتن
hankers U اشتیاق داشتن
differing U فرق داشتن
possess U در تصرف داشتن
disguises U نهان داشتن
values U گرامی داشتن
disguising U نهان داشتن
valuing U گرامی داشتن
hunger U اشتیاق داشتن
hungered U اشتیاق داشتن
hungering U اشتیاق داشتن
differ U فرق داشتن
correspond U رابطه داشتن
possessing U در تصرف داشتن
possesses U در تصرف داشتن
differed U فرق داشتن
stink U تعفن داشتن
to send away U اعزام داشتن
crave U اشتیاق داشتن
lean U تمایل داشتن
vibrate U ارتعاش داشتن
to lie heavy on one's heart U معذب داشتن
leaned U تمایل داشتن
to lie heavy on one's heart U رنجه داشتن
bode U شگون داشتن
bode U دلالت داشتن
undulates U نوسان داشتن
undulated U نوسان داشتن
craved U اشتیاق داشتن
to think [of] U عقیده داشتن
limps U سکته داشتن
limping U سکته داشتن
limped U سکته داشتن
limp U سکته داشتن
nettles U رنجه داشتن
nettle U رنجه داشتن
cravings U اشتیاق داشتن
craves U اشتیاق داشتن
undulate U نوسان داشتن
quavered U ارتعاش داشتن
quaver U ارتعاش داشتن
concern U اهمیت داشتن
concerns U اهمیت داشتن
to know for certain U یقین داشتن
fizzing U گاز داشتن
quake U لرزش داشتن
fizzes U گاز داشتن
quaked U لرزش داشتن
fizzed U گاز داشتن
quakes U لرزش داشتن
quavering U ارتعاش داشتن
quavers U ارتعاش داشتن
leans U تمایل داشتن
to lay fast U نگاه داشتن
to lay by the heels U باز داشتن
to know what's what U خبرازجهان داشتن
to follow U دنباله داشتن
to continue U دنباله داشتن
fizz U گاز داشتن
occupying U مشغول داشتن
to put to a pause U نگاه داشتن
retaining U نگاه داشتن
retained U نگاه داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com