English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
issue U انتشار دادن صدور
issued U انتشار دادن صدور
issues U انتشار دادن صدور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
issuable U قابل صدور انتشار دادنی
promulge U انتشار دادن بعموم اگهی دادن
to bruit abroad انتشار دادن
issued U انتشار دادن
propagandize U انتشار دادن
noise U انتشار دادن
issue U انتشار دادن
published U انتشار دادن
publishes U انتشار دادن
issues U انتشار دادن
publish U انتشار دادن
advertise U انتشار دادن
noises U انتشار دادن
circulated U انتشار دادن رواج دادن
circulate U انتشار دادن رواج دادن
circulates U انتشار دادن رواج دادن
promulgate U انتشار دادن ترویج کردن
propagate U انتشار دادن پخش کردن
advertises U اعلان کردن انتشار دادن
propagated U انتشار دادن پخش کردن
advertised U اعلان کردن انتشار دادن
promulgating U انتشار دادن ترویج کردن
promulgates U انتشار دادن ترویج کردن
propagates U انتشار دادن پخش کردن
propagating U انتشار دادن پخش کردن
promulgated U انتشار دادن ترویج کردن
export licence U جواز صدور مجوز صدور
dissemination U انتشار اخبار انتشار اطلاعات
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
issuance credit U صدور
emission U صدور
export [to] U صدور [به]
export U صدور
issuing U صدور
emissions U صدور
exported U صدور
exportation U صدور
exporting U صدور
emanation U صدور
issuance U صدور
emissive power U قدرت صدور
releases U اجازه صدور
field emission U صدور میدانی
released U اجازه صدور
release U اجازه صدور
emission U صدور خروج
emission U صدور الکترون
emissions U صدور خروج
emissions U صدور الکترون
thermionic emission U صدور گرمیونایی
secondary emission U صدور ثانوی
electron emission U صدور الکترون
export licence U پروانه صدور
export bounty U جایزه صدور
issue a guarantee U صدور ضمانتنامه
exportable U قابل صدور
issue note U برگه صدور
emission characteristic U مشخصه صدور
billing U صدور صورتحساب
prescriptions U صدور فرمان
prescription U صدور فرمان
issued U صدور مطلب
issues U صدور مطلب
issue U صدور مطلب
date in issuing U تاریخ صدور
date of issuance U تاریخ صدور
data export U صدور داده
primary emission U صدور اولیه
specific emission U ضریب صدور
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
bond issue U صدور اوراق قرضه
prohibition U صدور حکم منع
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
perfecting bail U صدور قرارقبولی کفالت
photo emission effect U صدور نور- برقی
photo electric emission U صدور نور- برقی
to request issuance U تقاضای صدور کردن
issue [of something] [ID card or check] U صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
prejudication U صدور رای پیش از رسیدگی
omission U انتشار
emissions U انتشار
newsreader U انتشار
proclamation U انتشار
dispersion U انتشار
reported U انتشار
incidence U انتشار
proclamations U انتشار
emission U انتشار
diffusion U انتشار
omissions U انتشار
publishment U انتشار
propagation U انتشار
promulgation U انتشار
currency U انتشار
currencies U انتشار
issued U انتشار
publicity U انتشار
spreading U انتشار
issues U انتشار
reports U انتشار
issue U انتشار
report U انتشار
issuance U انتشار
broadcasts U انتشار
pervasion U انتشار
broadcast U انتشار
publications U انتشار
irradiation U انتشار
progation U انتشار
publication U انتشار
effluxion U انتشار
dissemination U انتشار
effluence U انتشار
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
sound propagation U انتشار صوت
light emission U انتشار نور
velocity of propagation U سرعت انتشار
load spread U انتشار نیرو
emissivity U قابلیت انتشار
emission U انتشار امواج
money creation U انتشار پول
diffusion U انتشار پخش
diffusion U انتشار نور
immission U انتشار خارجی
newsworthy U قابل انتشار
image speard U انتشار تصویر
emissions U انتشار امواج
wave propagation U انتشار موج
wave motion U انتشار موج
thought broadcasting U انتشار فکر
circulations U انتشار جریان
propagation constant U ثابت انتشار
propagation delay U تاخیر انتشار
electronic emission U انتشار الکترونها
diffusion coefficient U ضریب انتشار
diffusible U قابل انتشار
propagation sequence U تسلسل انتشار
propagation sequence U مرحله انتشار
electron emmission U انتشار الکترون
antenna pattern U انتشار انتن
promulgation of the laws U انتشار قوانین
circulation U انتشار جریان
republication U انتشار مجدد
sounding board U عامل انتشار عقاید
spread U منتشر شدن انتشار
efflux U انتشار بخارج جریان
sounding boards U عامل انتشار عقاید
circulative U انتشار دهنده یا یابنده
error propagation U انتشار خطا [ریاضی]
conductivity U ضریب هدایت یا انتشار
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
soundboard U عامل انتشار عقاید
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
spreads U منتشر شدن انتشار
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax U مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
diasy chain U انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
histogram U نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
whispering campaign U انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
answers U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version U گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com