Perdic | انتخاب کرده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	chose U	انتخاب کرده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	radio button U	شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
	scarf joint U	جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
	burger U	تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
	burgers U	تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
	swiss steak U	گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
	target selector U	دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
	I have a tooth abscess. U	دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
	tree U	روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
	sophistication U	نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
	ineligibility U	عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
	check U	جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
	checked U	جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
	checks U	جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
	menu item U	یک انتخاب در فهرست انتخاب
	best gold U	تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
	rollover U	صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
	controlled reprisal U	انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
	infusion U	دم کرده
	off the trail U	پی گم کرده
	puffed <adj.> U	پف کرده
	puffed out <adj.> U	پف کرده
	gelid U	یخ کرده
	souffles U	پف کرده
	soufflTs U	پف کرده
	infusions U	دم کرده
	souffle U	پف کرده
	i am 0 rials out of pocket U	کرده ام
	unconscious U	غش کرده
	puffy <adj.> U	پف کرده
	beastby U	کرده
	unconsciously U	غش کرده
	bloat U	پف کرده
	puff pastry U	پف کرده
	turgid <adj.> U	پف کرده
	bouffant U	پف کرده
	tumid <adj.> U	پف کرده
	options U	حق انتخاب
	suffrage U	حق انتخاب
	selections U	انتخاب
	excerption U	انتخاب
	draft U	انتخاب
	election U	انتخاب
	option U	حق انتخاب
	option U	انتخاب
	options U	انتخاب
	delegacy U	انتخاب
	selection U	انتخاب
	franchise U	حق انتخاب
	francs U	حق انتخاب
	franc U	حق انتخاب
	selecting U	انتخاب
	choicest U	انتخاب
	choices U	انتخاب
	choicer U	انتخاب
	choice U	انتخاب
	drafts U	انتخاب
	drafted U	انتخاب
	franchises U	حق انتخاب
	grown-up U	رشد کرده
	grown-ups U	رشد کرده
	farcie U	دلمه کرده
	iced ppa U	خنک کرده
	he is worn with travel U	سفراوراخسته کرده
	ghi U	کره اب کرده
	inveterate U	ریشه کرده
	farci U	دلمه کرده
	fretty U	اماس کرده
	farthingale U	دامن پف کرده
	fecit U	درست کرده
	in flower U	شکوفه کرده
	off the track U	ازخط پی گم کرده
	fucate U	رنگ کرده
	nodular U	ورم کرده
	let it be done U	کرده شود
	carpeted U	فرش کرده
	it is very easily done U	کرده میشود
	inwrought U	از تو کار کرده
	fubsy U	قوز کرده
	intumescent U	اماس کرده
	intumescent U	باد کرده
	overage U	کم رشد کرده
	enrooted U	ریشه کرده
	tumescent U	ورم کرده
	protuberant U	باد کرده
	begotten U	تولید کرده
	swollen U	ورم کرده
	swollen U	اماس کرده
	fled U	فرار کرده
	purified U	پاک کرده
	iced U	خنک کرده
	risen U	طلوع کرده
	whey U	شیرچرخ کرده
	picked U	پاک کرده
	refined U	تمیز کرده
	full-grown U	رشدکامل کرده
	blown U	ورم کرده
	began U	شروع کرده
	bunged up U	باد کرده
	ghee U	کره اب کرده
	deep-rooted U	ریشه کرده
	painted U	رنگ کرده
	fried U	سرخ کرده
	educated U	تحصیل کرده
	baggily U	بطورباد کرده
	bendon U	نیت کرده
	billowy U	باد کرده
	blubbery U	ورم کرده
	decorated U	زینت کرده
	knotted U	ازدحام کرده
	puffy <adj.> U	باد کرده
	deep rooted U	ریشه کرده
	strained U	صاف کرده
	indrawn U	جذب کرده
	full grown U	رشدکامل کرده
	rooted U	ریشه کرده
	sweated U	عرق کرده
	mistaken U	اشتباه کرده
	sawn U	اره کرده
	grown U	رشد کرده
	clarified U	صاف کرده
	beheld U	مشاهده کرده
	pulled U	خشک کرده
	distent U	ورم کرده
	warm infusion U	چیز دم کرده
	getting U	کسب کرده
	gets U	کسب کرده
	testate U	وصیت کرده
	get U	کسب کرده
	shots U	اصابت کرده
	shot U	اصابت کرده
	puffed out <adj.> U	ورم کرده
	puffed <adj.> U	باد کرده
	worked [been successful] <past-p.> U	کار کرده
	ventricular U	باد کرده
	airless U	گرفته یا دم کرده
	tumid <adj.> U	ورم کرده
	tumid U	اماس کرده
	unruffled U	ارام کرده
	hidden U	پنهان کرده
	puffed <adj.> U	ورم کرده
	they have done their work U	را کرده اند
	puffy <adj.> U	ورم کرده
	puffed out <adj.> U	باد کرده
	puffed <adj.> U	آماس کرده
	tinned U	قوطی کرده
	restrained U	لگام کرده
	wedded U	ازدواج کرده
	I have a flat [tire] . U	من پنچر کرده ام.
	smoothfaced U	صاف کرده
	turgid <adj.> U	باد کرده
	puffed out <adj.> U	آماس کرده
	puffy <adj.> U	آماس کرده
	tumid <adj.> U	آماس کرده
	turgid <adj.> U	آماس کرده
	tumid <adj.> U	باد کرده
	self taught U	تحصیل کرده
	turgid <adj.> U	ورم کرده
	pick out <idiom> U	انتخاب کردن
	eligible U	قابل انتخاب
	option U	شق انتخاب شده
	menus U	فهرست انتخاب
	breaks U	انتخاب شود
	screens U	انتخاب کردن
	screened U	انتخاب کردن
	break U	انتخاب شود
	options U	شق انتخاب شده
	choosy U	انتخاب کننده
	screen U	انتخاب کردن
	menu U	فهرست انتخاب
	single U	انتخاب کردن
	selective U	مبنی بر انتخاب
	selective U	انتخاب کننده
	elective U	دارای حق انتخاب
	electives U	دارای حق انتخاب
	natural selection U	انتخاب طبیعی
	choosing U	انتخاب کردن
	chooses U	انتخاب کردن
	selective U	قابل انتخاب
	selectively U	انتخاب کننده
	re election U	انتخاب مجدد
	re election U	تجدید انتخاب
	re-election U	انتخاب مجدد
	selectively U	قابل انتخاب
	screening, screenings U	انتخاب کردن
	re-election U	تجدید انتخاب
	selectively U	مبنی بر انتخاب
	choose U	انتخاب کردن
	elect U	انتخاب کردن
	sift U	انتخاب کردن
	to make a choice of U	انتخاب کردن
	opts U	انتخاب کردن
	opting U	انتخاب کردن
	opted U	انتخاب کردن
	opt U	انتخاب کردن
	ikons U	راهنمای انتخاب
	icons U	راهنمای انتخاب
	sifted U	انتخاب کردن
	sifts U	انتخاب کردن
	picked U	انتخاب شده
	electing U	انتخاب کردن