Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
echo
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoing
U
برگشت امواج رادار
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
emission
U
انتشار امواج
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
U
انتشار امواج
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
pulse
U
امواج ضربانی
pulsed
U
امواج ضربانی
sonar
U
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
reverberation
U
برگشت امواج
reverberation
U
برگشت دادن امواج
reverberations
U
برگشت امواج
reverberations
U
برگشت دادن امواج
interference
U
تداخل امواج
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
microphone
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
pulsing
U
ضربان امواج
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
bleeding
U
باند تداخل امواج
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
tidal waves
U
امواج جزرومدی
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
attenuation
U
افت قدرت امواج
attenuation factor
U
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
brain waves
U
امواج مغزی
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
cw system
U
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
electroencephalogram
U
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
electroencephalograph
U
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
excitation
U
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
gravitational waves
U
امواج گرانشی
gravitational waves
U
امواج جاذبه
gravity waves
U
امواج ثقلی
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
ground swell
U
امواج
ground waves
U
امواج زمینی
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
hertzian waves
U
امواج هرتز
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
Other Matches
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
sky wave
U
امواج اسمانی
spoondrift
U
ترشح امواج
thermal waves
U
امواج گرمایی
tosser
U
دستخوش امواج
incoherent waves
U
امواج همدوس
transient wave
U
امواج سیار
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
radio waves
U
امواج رادیویی
wander wave
U
امواج سیار
the waves of the sea
U
امواج دریا
crashing waves
U
امواج خروشان
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
wave band
U
دسته امواج رادیو
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
scend
U
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
hypersonic
U
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
spacing impulse
U
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception
U
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio wave
U
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
inductive interference
U
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com