English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
Other Matches
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
electromagnetic U الکترومگنتیک
plane polarized U تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation U تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic spectrum U طیف الکترومگنتیک
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
photon U ذره بنیادی انرژی الکترومگنتیک که از انتقال یک
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
ground swell U امواج
brain waves U امواج مغزی
tosser U دستخوش امواج
thermal waves U امواج گرمایی
the waves of the sea U امواج دریا
pulsing U ضربان امواج
tidal waves U امواج جزرومدی
incoherent waves U امواج همدوس
sky wave U امواج اسمانی
oscilloscope U اشکارسازی امواج
transient wave U امواج سیار
wander wave U امواج سیار
pulse U امواج ضربانی
emission U انتشار امواج
emissions U انتشار امواج
ground waves U امواج زمینی
gravity waves U امواج ثقلی
pulsed U امواج ضربانی
crashing waves U امواج خروشان
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
gravitational waves U امواج جاذبه
hertzian waves U امواج هرتز
reverberation U برگشت امواج
reverberations U برگشت امواج
gravitational waves U امواج گرانشی
radio waves U امواج رادیویی
interference U تداخل امواج
spoondrift U ترشح امواج
attenuation U افت قدرت امواج
hertzian wave U امواج هرتز hertz
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
pulsing U پرتاب امواج انرژی
tidal wave U امواج جذر و مدی
wave band U دسته امواج رادیو
reverberations U برگشت دادن امواج
reverberation U برگشت دادن امواج
wave front U جبهه امواج رادیویی
bleeding U باند تداخل امواج
echoing U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echo U برگشت امواج رادار
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
echoed U برگشت امواج رادار
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
wave period U زمان تناوب امواج دریا
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
beam width U عرض ستون امواج رادار
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
angstrom U واحد اندازه گیری طول امواج
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
reverberation index U دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
lotic U زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
microphone U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
microphones U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
spacing impulse U نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
imit ative deception U فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
inductive interference U تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
electroencephalogram U منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com