Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sky wave
U
امواج اسمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
luminaries
U
جرم اسمانی جرم نورافکن اسمانی
luminary
U
جرم اسمانی جرم نورافکن اسمانی
skyey
U
اسمانی
sky blue
U
اسمانی
skiey
U
اسمانی
heavenly
U
اسمانی
etherean
U
اسمانی
spheric
U
اسمانی
olympiad
U
اسمانی
heaven born
U
اسمانی
heavenliness
U
اسمانی
celestial
U
اسمانی
supernal
U
اسمانی
empyreal
U
اسمانی
manna
U
مائده اسمانی
meteoroid
U
سنگ اسمانی
poles of the universe
U
قطبهای اسمانی
heavenly body
U
جسم اسمانی
meteorites
U
سنگهای اسمانی
heavenly bodies
U
اجرام اسمانی
bolid
U
سنگ اسمانی
celestial equator
U
استوای اسمانی
celestial machine
U
مکانیک اسمانی
celestrial bodies
U
اجرام اسمانی
celestrial body
U
جسم اسمانی
angelic or ical
U
فرشته خو اسمانی
aerolite or lith
U
سنگ اسمانی
celectial poles
U
قطبهای اسمانی
bolide
U
سنگ اسمانی
celeste
U
ابی اسمانی
rhenish wine
U
شراب اسمانی
d. insiration
U
الهام اسمانی
meteorites
U
سنگ اسمانی
meteorite
U
سنگهای اسمانی
meteorite
U
سنگ اسمانی
ethereal
U
لطف اسمانی
supramundane
U
اسمانی علوی
heaven born
U
خدایی اسمانی نژاد
fireball
U
سنگ اسمانی بزرگ
fireballs
U
سنگ اسمانی بزرگ
empyrean
U
کره اتش اسمانی
meteorite
U
سنگ اسمانی اسمانسنگ
meteorite or rolite
U
سنگ اسمانی شخانه
celestial meridian
U
نصف النهار اسمانی
meteorites
U
سنگ اسمانی اسمانسنگ
meteor
U
تیر شهاب سنگ اسمانی
heavenly body
U
جرم اسمانی جسم سماوی
celestrial body
U
جسم سماوی جرم اسمانی
schematism
U
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
meteors
U
تیر شهاب سنگ اسمانی
scriptures
U
تورات وانجیل کتاب اسمانی
scripture
U
تورات وانجیل کتاب اسمانی
micrometeorite
U
سنگ اسمانی خیلی ریز
cherubim
U
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherub
U
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubs
U
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
planetesimal
U
اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
phototelescope
U
دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
asteroid
U
سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroids
U
سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
precipitation
U
نزولات اسمانی مانند برف تگرگ و غیره
gloriole
U
تاج اسمانی که نصیب نفس کشندگان میشود
constellatory
U
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
heliometry
U
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
dosimeter
U
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
ground swell
U
امواج
thermal waves
U
امواج گرمایی
tosser
U
دستخوش امواج
transient wave
U
امواج سیار
wander wave
U
امواج سیار
crashing waves
U
امواج خروشان
gravity waves
U
امواج ثقلی
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
ground waves
U
امواج زمینی
the waves of the sea
U
امواج دریا
radio waves
U
امواج رادیویی
gravitational waves
U
امواج جاذبه
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
hertzian waves
U
امواج هرتز
spoondrift
U
ترشح امواج
incoherent waves
U
امواج همدوس
gravitational waves
U
امواج گرانشی
pulse
U
امواج ضربانی
reverberation
U
برگشت امواج
reverberations
U
برگشت امواج
pulsing
U
ضربان امواج
tidal waves
U
امواج جزرومدی
emission
U
انتشار امواج
interference
U
تداخل امواج
brain waves
U
امواج مغزی
pulsed
U
امواج ضربانی
emissions
U
انتشار امواج
erastianism
U
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
echo
U
برگشت امواج رادار
wave band
U
دسته امواج رادیو
echoed
U
برگشت امواج رادار
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
echoes
U
برگشت امواج رادار
bleeding
U
باند تداخل امواج
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
echoing
U
برگشت امواج رادار
attenuation
U
افت قدرت امواج
reverberation
U
برگشت دادن امواج
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
reverberations
U
برگشت دادن امواج
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
scend
U
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
electroencephalograph
U
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
hypersonic
U
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
sonar
U
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
microphone
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com