English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
warranties U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranty U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
gurantee U تضمین
guaranteed U تضمین
assurances U تضمین
pledge [archaic] [guaranty] U تضمین
guarantee U تضمین
guarantees U تضمین
assurance U تضمین
guaranty U تضمین
guaranty U تضمین
collateral U تضمین
warranty U تضمین
guarantee U تضمین
warranted U تضمین حکم
warranting U تضمین کردن
warranting U تضمین حکم
warrants U تضمین کردن
guarantee period U مدت تضمین
warrants U تضمین حکم
ensuring U تضمین کردن
warranted U تضمین کردن
warrant U تضمین حکم
surety bond U تضمین نامه
service obligation U تضمین خدمت
certifying U تضمین کردن
money back U تضمین پرداخت
certify U تضمین کردن
certifies U تضمین کردن
indemnification U تضمین خسارت
under reserve U تحت تضمین
value as security U ارزش تضمین
insures U تضمین کردن
warrant U تضمین کردن
certified check U چک تضمین شده
ensure U تضمین کردن
ensured U تضمین کردن
ensures U تضمین کردن
bond U تضمین کردن
insuring U تضمین کردن
in bond U تحت تضمین
bonded U تحت تضمین
security U مصونیت تضمین
back letter U گواهی تضمین
security U گرو تضمین
bank note U چک تضمین شده
seals U نشان تضمین
embodiment U تضمین درج
bonded U تضمین دار
seal U نشان تضمین
guarantee U تامین تضمین کردن
guaranteed U تامین تضمین کردن
guarantees U تامین تضمین کردن
bail U تضمین ضمانت کردن
to ensure something U تضمین کردن [چیزی]
warrent U حواله وسیله تضمین
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
indemnity U تاوان تضمین خسارت
indemnities U تاوان تضمین خسارت
voucher U مدرک تضمین کننده
gap in coverage U ناکافی بودن تضمین
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
vouchers U مدرک تضمین کننده
avouch U تضمین کردن مستقر ساختن
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
warranted rate of growth U نرخ رشد تضمین شده
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
bank note U چک تضمین شده سند در وجه حامل
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
bond U تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
ration credit U تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
constants U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
choke modulation U مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
obligations U تعهد
obligation U تعهد
assumpsit U تعهد
engagement U تعهد
bond U تعهد
assunption U تعهد
bank bond U تعهد
committment U تعهد
undertaking U تعهد
engagements U تعهد
guarantee U تعهد
commitments U تعهد
mandate U تعهد
mandated U تعهد
mandates U تعهد
mandating U تعهد
assurance U تعهد
assurances U تعهد
guaranteed U تعهد
guarantees U تعهد
onus U تعهد
assume U تعهد
assumes U تعهد
commitment U تعهد
liability U تعهد
contract U تعهد
oblogation U تعهد
obstriction U تعهد
sponsion U تعهد
liabilities U تعهد
warranties U تعهد
warranty U تعهد
breach of an obligation U تخلف از تعهد
nonalignment U عدم تعهد
extinction of an obligation U انقضاء تعهد
take on U تعهد کردن
mature obligation U تعهد حال
liability to disease U تعهد امادگی
termination of an obligation U انقضاء تعهد
fulfilment of an obligation U اجرای تعهد
fulfilment of an obligation U ایفاء تعهد
discharge of an obligation U سقوط تعهد
without engagement U فاقد تعهد
to take on U تعهد کردن
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
implied assumpist U تعهد ضمنی
preengagement U تعهد قبلی
peremptory undertaking U تعهد قاطع
recognizance U تعهد نامه
honours U انجام تعهد
underwrote U تعهد کردن
honored U انجام تعهد
honouring U انجام تعهد
warranty U تعهد کننده
warranties U تعهد کننده
enterprise U تعهد تجارت
enterprises U تعهد تجارت
honoring U انجام تعهد
underwritten U تعهد کردن
honoured U انجام تعهد
underwrite U تعهد کردن
underwrites U تعهد کردن
honors U انجام تعهد
underwriting U تعهد کردن
undertake U تعهد کردن
subscription U تعهد پرداخت
subscribers U تعهد کننده
subscriber U تعهد کننده
subscriptions U تعهد پرداخت
covenants U تعهد کردن
covenant U تعهد کردن
honour U انجام تعهد
undertakes U تعهد کردن
committal U تعهد الزام
undertaken U تعهد کردن
promissory U وابسته به تعهد یا قول
pre engaged U دارای تعهد قبلی
honour U ایفای تعهد کردن
honored U ایفای تعهد کردن
honoured U ایفای تعهد کردن
honouring U ایفای تعهد کردن
honors U ایفای تعهد کردن
plight U تعهد دادن گرفتاری
warrantor U تعهد کننده ضامن
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
honoring U ایفای تعهد کردن
liability U تعهد موجودی بانکی
pledging U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledges U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledged U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledge U تعهد والتزام گروگذاشتن
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
failure to comply with the transaction U عدم ایفاء تعهد
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
long tail liability U تعهد طولانی مدت
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
bond U تعهد موافقت نامه
novation U تبدیل تعهد یا مدیون
liabilities U تعهد موجودی بانکی
honours U ایفای تعهد کردن
binding cover U پوشش تعهد شده
covenants U منشور عقد بستن تعهد
dishonours U تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonouring U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant in low U تعهد ناشی ازحکم قانون
covenant U منشور عقد بستن تعهد
dishonoured U تعهد خود رامحترم نشمردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com