Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
adds
U
قرار دادن اشکال کنار هم
adding
U
قرار دادن اشکال کنار هم
add
U
قرار دادن اشکال کنار هم
oddest
U
امتیاز دادن
odd
U
امتیاز دادن
awarding of points
U
امتیاز دادن
odder
U
امتیاز دادن
investiture
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
investitures
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
lincense
U
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
wipe out
U
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
troubleshoot
U
1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
lodd of down
U
از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
par in
U
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
bugging
U
اشکال
bugs
U
اشکال
worriment
U
اشکال
nodus
U
اشکال
spinosity
U
اشکال
snaggy
U
پر اشکال
barely
U
با اشکال
bug
U
اشکال
traversed
U
اشکال
traverses
U
اشکال
traversing
U
اشکال
disadvantage
U
اشکال
dead lock
U
اشکال
node
U
اشکال
disadvantages
U
اشکال
drawbacks
U
اشکال
traverse
U
اشکال
drawback
U
اشکال
nodes
U
اشکال
defect description
U
توضیح اشکال
debugging
U
اشکال زدائی
trouble shooting
U
رفع اشکال
troubleshooting
U
اشکال یابی
geometrical figures
U
اشکال هندسی
burbling
U
اشکال بی نظمی
forms of currency
U
اشکال پول
hardness
U
اشکال سفتی
baboon
U
اشکال مضحک
burbled
U
اشکال بی نظمی
burbles
U
اشکال بی نظمی
burble
U
اشکال بی نظمی
i can add rapidly
U
به اشکال ما افزود
fault description
U
توضیح اشکال
debugs
U
اشکال زدایی
error description
U
توضیح اشکال
impediment
U
محظور اشکال
to make difficulties
U
اشکال تراشیدن
description of error
U
توضیح اشکال
debugged
U
اشکال زدایی
debugger
U
اشکال یابی
debugger
U
اشکال زدائی
debug
U
اشکال زدایی
nuclide
U
اشکال اتمی
diversely
U
به اشکال مختلف
demurrable
U
اشکال کردنی
debugging
U
اشکال زدایی
difficulties
U
اشکال زحمت
difficulty
U
اشکال زحمت
baboons
U
اشکال مضحک
to tide over a difficulty
U
اشکال را بر طرف
impediments
U
محظور اشکال
geometric shapes
U
اشکال هندسی
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
debugged
U
اشکال زدائی کردن
debugged
U
اشکال زدایی کردن
debugs
U
اشکال زدایی کردن
debug
U
اشکال زدایی کردن
dysphonia
U
اشکال در حرف زدن
dysphagia
U
اشکال دربلعیدن غذا
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
debug
U
اشکال زدائی کردن
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
debugging aids
U
ادوات اشکال زدایی
debugging a program
U
اشکال زدایی یک برنامه
debugger
U
برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug aids
U
ادوات اشکال زدایی
debugs
U
اشکال زدائی کردن
discomfit
U
ایجاد اشکال کردن
discomfited
U
ایجاد اشکال کردن
swarmed
U
چندین اشکال برنامه
kaleidoscope
U
لوله اشکال نما
kaleidoscopes
U
لوله اشکال نما
discomfiting
U
ایجاد اشکال کردن
to create a difficulty
U
اشکال پیش اوردن
bottle neck
U
مانع اشکال کار
similar figures
U
اشکال همانندیا متشابه
program debugging
U
اشکال زدایی برنامه
discomfits
U
ایجاد اشکال کردن
wells
U
بدون اشکال اوه
swarms
U
چندین اشکال برنامه
well
U
بدون اشکال اوه
To raise difficulties . To creat obstacles.
U
اشکال تراشی کردن
There is the rub.
U
اشکال درهمین جااست
To get into difficulties.
U
دچار اشکال شدن
acataposis
U
اشکال عمل بلع
swarm
U
چندین اشکال برنامه
pressed for time
<idiom>
U
با اشکال وبه سختی وقت
filet
U
توری دارای اشکال مربع
smoothest
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
To put obstacles in the way.
U
سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
bug
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pleomorphic
U
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
bugs
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
intarsia
U
منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
graphs
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
error handling
U
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
graph
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
symbolically
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolic
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
royalties
U
حق امتیاز
runs
U
یک امتیاز
charters
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
priviege
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
plus
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
franchises
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
pas
U
امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
concessions
U
امتیاز
concession
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
franchise
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
scores
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
ad
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
score
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
point
U
امتیاز
act of grace
U
امتیاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com