English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
refuse U امتناع نپذیرفتن
refused U امتناع نپذیرفتن
refuses U امتناع نپذیرفتن
refusing U امتناع نپذیرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refusals U امتناع
baulk U امتناع
declinature U امتناع
refusal U امتناع
declining U نپذیرفتن
disallow U نپذیرفتن
disallowed U نپذیرفتن
disallowing U نپذیرفتن
disallows U نپذیرفتن
rejecting U نپذیرفتن
reject U نپذیرفتن
declined U نپذیرفتن
declines U نپذیرفتن
rejected U نپذیرفتن
rejcet U نپذیرفتن
rejects U نپذیرفتن
to say no U نپذیرفتن
decline U نپذیرفتن
abstaining U امتناع کردن
rejcet U امتناع کردن از
reest U امتناع کردن
contumacy U امتناع از حضوردردادگاه
abstains U امتناع کردن
abstained U امتناع کردن
abstain U امتناع کردن
refusal U ابا امتناع
balking U امتناع ورزیدن
baulked U امتناع ورزیدن
baulking U امتناع ورزیدن
baulks U امتناع ورزیدن
balked U امتناع ورزیدن
balk U امتناع ورزیدن
balks U امتناع ورزیدن
refusals U ابا امتناع
refuse U رد کردن نپذیرفتن
turn down <idiom> U رد کردن،نپذیرفتن
rejection U نپذیرفتن چیزی
refusing U رد کردن نپذیرفتن
refuses U رد کردن نپذیرفتن
refused U رد کردن نپذیرفتن
unalterable <adj.> U غیر قابل امتناع
inevitable <adj.> U غیر قابل امتناع
unalienable <adj.> U غیر قابل امتناع
indispensable <adj.> U غیر قابل امتناع
absolute <adj.> U غیر قابل امتناع
inalienable <adj.> U غیر قابل امتناع
inevitable U غیر قابل امتناع
celibacy U بی شوهری امتناع از ازدواج
to refuse to follow somebody U وفاداری به کسی را نپذیرفتن
to refuse to give somebody one's allegiance U وفاداری به کسی را نپذیرفتن
repelled U نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repels U نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repel U نپذیرفتن جلوگیری کردن از
to deny somebody something U چیزی را از کسی نپذیرفتن
to refuse somebody something U چیزی را از کسی نپذیرفتن
turn thumbs down <idiom> U رد کردن،نپذیرفتن ،نه گفتن
repelling U نپذیرفتن جلوگیری کردن از
forbore U دست برداشت امتناع کرد
break U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
breaks U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
recusance U سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusancy U سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
right of stoppage in transitu U حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
stoppage in transitu U حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
resists U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisting U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resist U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisted U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com