Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antiphlogistic
U
اماس نشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
Other Matches
antineuritic
U
برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis
U
اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
dilation
U
اماس
tuberosity
U
اماس
myelitis
U
اماس
encephalitis
U
اماس مخ
inturgescence
U
اماس
poking
U
اماس
pokes
U
اماس
poke
U
اماس
edema
U
اماس
phlegmasia
U
اماس
intumescence
U
اماس
lymphangitis
U
اماس
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
single pneumonia
U
اماس یک شش
poked
U
اماس
frost hoil
U
اماس
swelling
U
اماس
swellings
U
اماس
phrenitis
U
اماس مخ
tumidity
U
اماس
turgidity
U
اماس
lymphdenomia
U
اماس
pulmonitis
U
اماس شش
inflammation
U
اماس
tumefaction
U
اماس
tumescence
U
اماس
vulvitis
U
اماس کس
neuritis
U
پی اماس
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
markings
U
نشان دار سازی نشان
marking
U
نشان دار سازی نشان
ileitis
U
اماس ایلئون
intumescent
U
اماس کرده
odontitis
U
اماس دندان
hydrocile
U
اماس خایه
hysteritis
U
اماس زهدان
intumesce
U
اماس کردن
turgescence
U
اماس بادکردگی
tumefactive
U
اماس دار
tracheitis
U
اماس نای
tumid
U
اماس کرده
iritis
U
اماس عنبیه
nasitis
U
اماس بینی
nephritis
U
اماس گرده
pyelitis
U
اماس لگن چه
ophthalmitis
U
اماس چشم
podarthritis
U
اماس بندهای پا
orchitis
U
اماس خایه
otitis
U
اماس گوش
phlogosis
U
اماس برونی
retinitis
U
اماس شبکیه
myositis
U
اماس ماهیچه
keratitis
U
اماس قرنیه
lentitis
U
اماس جلیدیه
turgescent
U
اماس کننده
scleritis
U
اماس صلبیه
splenitis
U
اماس اسپرز
osteitis
U
اماس استخوان
metritis
U
اماس زهدان
salpingitis
U
اماس شیپور
dermatitis
U
اماس پوست
huff
U
اماس کردن
cutitis
U
اماس زیرپوست
dactylitis
U
اماس انگشت
dermatosis
U
اماس پوست
arteritis
U
اماس شریان
enchondroma
U
اماس غضروفی
turgid
U
اماس دار
cystitis
U
اماس مثانه
conjunctivitis
U
اماس ملتحمه
colitis
U
اماس قولون
ague cake
U
اماس اسپرزازنوبه
colpitis
U
اماس مهبل
bronchitis
U
اماس نایژه
blepharitis
U
اماس پلک
palpebritis
U
اماس پلک
tonsillitis
U
اماس لوزه
brainfever
U
اماس مغز
bunchout
U
اماس کردن
swollen
U
اماس کرده
carcinoma
U
اماس سرطانی
arthritis
U
اماس مفصل
fibroma
U
اماس لیفی
hepatitis
U
اماس کبدی
swelled
U
اماس کردن
gnathitis
U
اماس گونه
fretty
U
اماس کرده
garget
U
اماس پستان
crystallitis
U
اماس جلیدیه
quinsy
U
اماس چرکدارلوزتین
swell
U
اماس کردن
glandular swelling
U
اماس غدد
enteritis
U
اماس روده
gastritis
U
اماس معده
inoma
U
اماس لیفی
faucitis
U
اماس گلو
swells
U
اماس کردن
intumescent
U
اماس کننده
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
pericarditis
U
اماس ابشامه قلب
acromastitis
U
اماس نوک پستان
mesenteritis
U
اماس روده بند
parotiditis
U
اماس غده بناگوشی
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
pleurisy
U
اماس شامه ریه
paranephritis
U
اماس بافتهای گرداگردگرده
oophoritis
U
اماس تخم دان
ophthalmia
U
اماس چشم رمد
tumescent
U
اماس کرده اماسیده
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
myomatous
U
وابسته به اماس ماهیچه
endocarditis
U
اماس غشاء درونی دل
iritic
U
وابسته به اماس عنبیه
iritic
U
دچار اماس عنبیه
endometritis
U
اماس درونی زهدان
enostosis
U
اماس درونی استخوان
fibro chondritis
U
اماس غضروف لیفی
ileitis
U
اماس روده دراز
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
gnathitis
U
اماس ارواره بالا
mastitis
U
اماس غدههای پستان
endo arterities
U
اماس درونی شریان
laminitis
U
اماس لایههای حساس
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب
duodenitis
U
اماس روده اثناعشر
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
bursitis
U
اماس کیسههای مفصلی
his eyes were inflammed
U
چشمهایش اماس کرد
mastoditis
U
اماس زائده پستانی
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
diaphragmatitis
U
اماس حجاب حاجز
diaphragmitis
U
اماس حجاب حاجز
lymphadenitis
U
اماس غدد لفناوی
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
phlegmasia alba dolens
U
اماس سیاهرگهای نفاسی
scrotitis
U
اماس کیسه خایه
sylosis
U
اماس پلک وسفتی
vaginitis
U
اماس یا ورم مهبل
uteritis
U
اماس زهدان التهاب رحم
paranephritis
U
اماس غده روی گرده
rachitis
U
اماس یا ورم مهره پشت
encephalomyelitis
U
اماس مغز ونخاع شوکی
gingivitis
U
اماس و التهاب لثه دندان
meningitis
U
اماس پاشام مغز مننژیت
malanders
U
اماس پشت زانوی اسب
moon blindness
U
اماس نوبتی در چشم اسب
mallenders
U
اماس پشت زانوی اسب
parosteitis
U
اماس بافتهای پیرامون استخوان
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
rhachitis
U
اماس یا ورم مهره پشت
phlebitic
U
دچار اماس جدار ورید
phlebitic
U
وابسته به اماس دیواره ورید
internal ophthalmia
U
اماس درونی تخم چشم
periostitis
U
اماس پوشش یا ضریع استخوان
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
pericarditis
U
اماس برون شامه قلب
parotitic
U
وابسته به اماس غده بناگوشی
external ophthalmia
U
اماس برونی تخم چشم
parotitic
U
دچار اماس در غده بنا گوشی
laryngitis
U
اماس خشک نای التهاب حنجره
acanthoma
U
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
typhlitis
U
اماس روده کور ورم اعور
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
phlogistic
U
وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
pleurohepatitis
U
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
urethritis
U
اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark
U
نشان کردن نشان
marks
U
نشان کردن نشان
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
pink eye
U
اماس واگیره دارملتحمه یکجور تب واگیره داردر اسب
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
tympanitis
U
اماس طبل گوش ورم گوش میانی
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
vestiges
U
نشان
tract
U
نشان
ear mark
U
نشان
emblem
U
نشان
emblems
U
نشان
score
U
نشان
attribute
U
نشان
tracts
U
نشان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com