Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acanthoma
U
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antineuritic
U
برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis
U
اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
odontoblast
U
سلولهای عاج ساز
unipolar
U
سلولهای عصبی یک قطبی
somatogenic
U
ناشی از سلولهای جداری وبدنه
turgor
U
ورم سلولهای زنده گیاهی
dendrite
U
شاخههای متعدد سلولهای عصبی
somatogenic
U
ایجادکننده سلولهای جداری وجسمی
leukocytoblast
U
سلولهای موجدگلبولهای سفید خون
extracellular
U
واقع درخارج سلولهای بدن
manubrium
U
سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
exodermis
U
لایهء خارجی سلولهای زنده محیطی
myeloma
U
تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
autogenesis
U
ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
integumentary
U
پوششی
tegumentary
U
پوششی
haploid
U
دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
caul
U
غشاء پوششی
screening fire
U
اتش پوششی
screening force
U
نیروی پوششی
tegmentum
U
غشاء پوششی
covering troops
U
یکانهای پوششی
covering force
U
نیروی پوششی
covering barrier
U
مانع پوششی
covering letter
U
نامه پوششی
tegumnentum
U
غشاء پوششی
covering letters
U
نامه پوششی
hedging
U
تبدیل پوششی
tunica
U
غشاء پوششی
lap joint
U
اتصال پوششی
coverage
U
دفاع پوششی
screening effect
U
اثر پوششی
sheeting
U
پوششی لفاف
full back
U
مدافع پوششی
fullback
U
دفاع پوششی
macromere
U
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
fascia
U
لایه پوششی فیبری
coating
U
پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
epithelialize
U
بافت پوششی شدن
epithelize
U
بافت پوششی شدن
fascias
U
لایه پوششی فیبری
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
unbalanced cell
U
سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
slipcover
U
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
hydathode
U
ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
hi res graphics
U
graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
fissiparous
U
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
antistatic mat
U
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
single pneumonia
U
اماس یک شش
pokes
U
اماس
poking
U
اماس
tumidity
U
اماس
phlegmasia
U
اماس
poke
U
اماس
tumefaction
U
اماس
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
inturgescence
U
اماس
edema
U
اماس
encephalitis
U
اماس مخ
tumescence
U
اماس
pulmonitis
U
اماس شش
inflammation
U
اماس
intumescence
U
اماس
turgidity
U
اماس
poked
U
اماس
tuberosity
U
اماس
dilation
U
اماس
vulvitis
U
اماس کس
neuritis
U
پی اماس
frost hoil
U
اماس
phrenitis
U
اماس مخ
lymphdenomia
U
اماس
lymphangitis
U
اماس
myelitis
U
اماس
swelling
U
اماس
swellings
U
اماس
glandular swelling
U
اماس غدد
podarthritis
U
اماس بندهای پا
hydrocile
U
اماس خایه
hysteritis
U
اماس زهدان
hepatitis
U
اماس کبدی
phlogosis
U
اماس برونی
colitis
U
اماس قولون
arthritis
U
اماس مفصل
gnathitis
U
اماس گونه
turgescent
U
اماس کننده
ileitis
U
اماس ایلئون
dermatitis
U
اماس پوست
huff
U
اماس کردن
nephritis
U
اماس گرده
metritis
U
اماس زهدان
ophthalmitis
U
اماس چشم
myositis
U
اماس ماهیچه
orchitis
U
اماس خایه
lentitis
U
اماس جلیدیه
pyelitis
U
اماس لگن چه
osteitis
U
اماس استخوان
otitis
U
اماس گوش
keratitis
U
اماس قرنیه
iritis
U
اماس عنبیه
odontitis
U
اماس دندان
intumescent
U
اماس کننده
intumescent
U
اماس کرده
intumesce
U
اماس کردن
nasitis
U
اماس بینی
ague cake
U
اماس اسپرزازنوبه
colpitis
U
اماس مهبل
turgid
U
اماس دار
cystitis
U
اماس مثانه
crystallitis
U
اماس جلیدیه
cutitis
U
اماس زیرپوست
dactylitis
U
اماس انگشت
conjunctivitis
U
اماس ملتحمه
dermatosis
U
اماس پوست
splenitis
U
اماس اسپرز
carcinoma
U
اماس سرطانی
bunchout
U
اماس کردن
bronchitis
U
اماس نایژه
antiphlogistic
U
اماس نشان
tonsillitis
U
اماس لوزه
swelled
U
اماس کردن
arteritis
U
اماس شریان
tracheitis
U
اماس نای
blepharitis
U
اماس پلک
palpebritis
U
اماس پلک
brainfever
U
اماس مغز
tumefactive
U
اماس دار
enchondroma
U
اماس غضروفی
tumid
U
اماس کرده
inoma
U
اماس لیفی
turgescence
U
اماس بادکردگی
fretty
U
اماس کرده
faucitis
U
اماس گلو
swollen
U
اماس کرده
quinsy
U
اماس چرکدارلوزتین
swell
U
اماس کردن
swells
U
اماس کردن
enteritis
U
اماس روده
garget
U
اماس پستان
gastritis
U
اماس معده
scleritis
U
اماس صلبیه
salpingitis
U
اماس شیپور
fibroma
U
اماس لیفی
retinitis
U
اماس شبکیه
scanners
U
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
U
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
rear party
U
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
sylosis
U
اماس پلک وسفتی
oophoritis
U
اماس تخم دان
vaginitis
U
اماس یا ورم مهبل
ophthalmia
U
اماس چشم رمد
scrotitis
U
اماس کیسه خایه
phlegmasia alba dolens
U
اماس سیاهرگهای نفاسی
pericarditis
U
اماس ابشامه قلب
parotiditis
U
اماس غده بناگوشی
paranephritis
U
اماس بافتهای گرداگردگرده
myomatous
U
وابسته به اماس ماهیچه
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب
pleurisy
U
اماس شامه ریه
acromastitis
U
اماس نوک پستان
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
bursitis
U
اماس کیسههای مفصلی
diaphragmatitis
U
اماس حجاب حاجز
his eyes were inflammed
U
چشمهایش اماس کرد
gnathitis
U
اماس ارواره بالا
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
diaphragmitis
U
اماس حجاب حاجز
duodenitis
U
اماس روده اثناعشر
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
fibro chondritis
U
اماس غضروف لیفی
endo arterities
U
اماس درونی شریان
endocarditis
U
اماس غشاء درونی دل
enostosis
U
اماس درونی استخوان
ileitis
U
اماس روده دراز
tumescent
U
اماس کرده اماسیده
endometritis
U
اماس درونی زهدان
mesenteritis
U
اماس روده بند
mastoditis
U
اماس زائده پستانی
mastitis
U
اماس غدههای پستان
lymphadenitis
U
اماس غدد لفناوی
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
laminitis
U
اماس لایههای حساس
iritic
U
وابسته به اماس عنبیه
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
iritic
U
دچار اماس عنبیه
sounded
U
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounds
U
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound
U
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
soundest
U
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
encephalomyelitis
U
اماس مغز ونخاع شوکی
uteritis
U
اماس زهدان التهاب رحم
meningitis
U
اماس پاشام مغز مننژیت
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com