English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distensibility U امادگی برای بادکردن
accessibility U امادگی برای پذیرایی
ingenuity U امادگی برای اختراع
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
ready solubility in water U امادگی برای زودحل شدن دراب
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
inseparability U عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
inerrability U معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
communicativeness U امادگی برای رساندن خبر پرگویی
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness U امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility U عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
condensability U قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
washouts U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
washout U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
contractibility U قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
billfold U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfolds U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
curry favor <idiom> U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
vis-a-vis U روبرو
vis a vis U روبرو
opposites U روبرو
head on U روبرو
opposite U روبرو
frontal U روبرو
adverse U روبرو
afront U روبرو
head-on U روبرو
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
opposites U روبرو معکوس
opposite U روبرو معکوس
opposites U وارونه از روبرو
apposed engine U موتور روبرو
up against <idiom> U روبرو شدن با
the house over the way U خانه روبرو
opposite U وارونه از روبرو
confronts U روبرو شدن با
facing pages U صفحات روبرو
opposed U روبرو مواجه
head wind U باد روبرو
stand up to U روبرو شدن با
confront U روبرو شدن با
confronted U روبرو شدن با
confronting U روبرو شدن با
on the opposite side U در طرف روبرو
full view U نمای روبرو
to stand up to one's opponent U با حریف روبرو شدن
encounter U روبرو شدن بادشمن
encountered U روبرو شدن بادشمن
encountering U روبرو شدن بادشمن
diagonally U ازگوشهای بگوشه روبرو
encounters U روبرو شدن بادشمن
opposed piston engine U موتور سیلندر روبرو
front U فرمان سر روبرو جلو
vis-a-vis U شخص روبرو درمقابل
horizontally opposed engine U موتور تخت روبرو
acounter U روبرو شدن بادشمن
fronting U فرمان سر روبرو جلو
vis a vis U شخص روبرو درمقابل
affront روبرو دشنام دادن
opposed piston engine U موتور پیستون روبرو متقابل
to face the music U دلیرانه با چیزی روبرو شدن
We are confronting a difficult problem. U با مسأله مشکلی روبرو هستیم
stand up to someone <idiom> U شجاعت روبرو شدن را داشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
volte face U چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
volte-face U چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
rencontre U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencounter U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
to raise big problems for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
there is a fire opposites U در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
to take the bull by the horns U دلیرانه با سختی روبرو شدن با شاخ گاوی درافتادن
punches U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
conditioning U امادگی
form U امادگی
preparations U امادگی
penchant U امادگی
proneness U امادگی
disposition U امادگی
tautness U امادگی
readiness U امادگی
predispostion U امادگی
forms U امادگی
coverings U امادگی
preparation U امادگی
preparedness U امادگی
kelter or kilter U امادگی
susceptibility U امادگی
covers U امادگی
qualification U امادگی
kelter U امادگی
formed U امادگی
cover U امادگی
third degree of readiness U امادگی درجه سه
training camp U اردوی امادگی
operational readiness U امادگی عملیاتی
preparatory interval U دوره امادگی
hot U امادگی کامل
hotter U امادگی کامل
hottest U امادگی کامل
work out U تمرین امادگی
peak up U در اوج امادگی
insusceptibility U عدم امادگی
erg U 2- امادگی ذاتی
peripheral U دوره امادگی
indisposedness U عدم امادگی
physical fitness U امادگی جسمانی
indisposition U عدم امادگی
reconditioning U تجدید امادگی
reading readiness U امادگی خواندن
condition of readiness U شرایط امادگی
second degree of readiness U امادگی درجه دو
law of readiness U قانون امادگی
vigilance U امادگی چالاکی
state of alert U وضعیت امادگی
liability to disease U تعهد امادگی
medical fitness U امادگی پزشکی
unreadiness U عدم امادگی
combat readiness U امادگی رزمی
half way houses U خانههای امادگی
readiness U امادگی رزمی
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
availability U زمان امادگی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
indispositions U عدم امادگی
Back to the drawing board <idiom> U [زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
physical fitness U امادگی عمومی جسمانی
lurch U امادگی شکست فاحش
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
combat ready U دارای امادگی رزمی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
habilitation U لباس پوشاندن امادگی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
lurching U امادگی شکست فاحش
preparation U امادگی اماده سازی
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
lurched U امادگی شکست فاحش
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
preparations U امادگی اماده سازی
peripheral course U دوره امادگی نظامی
readiness U اماده باش امادگی
readiness category U درجه امادگی رزمی
lurches U امادگی شکست فاحش
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
readiness category U نوع امادگی رزمی
flyable dud U بدون امادگی رزمی
data set ready U امادگی مجموعه داده ها
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia U امادگی بخون رفتن زیاد
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
teachability U امادگی جهت یاد گرفتن
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
flight readiness firing U ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
dtr U Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
plea of tender U اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
left slide U حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com