English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
depots U امادگاه
depot U امادگاه
branch depot U امادگاه رستهای
general depot U امادگاه عمومی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
status code U رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
base camp U پایگاه مبنا
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
datum U مبنا
base line U خط مبنا
benchmarks U مبنا
basis U مبنا
datum line U خط مبنا
benchmark U مبنا
grade line U خط مبنا
datum deck U پل مبنا
radix U مبنا
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
base peak U پیک مبنا
datum U سطح مبنا
outline plan U طرح مبنا
reference point U نقطه مبنا
datum plane U افق مبنا
ranged U منحنی مبنا
base rates U نرخ مبنا
reference phase U فاز مبنا
reference piece U توپ مبنا
reference cell U پیل مبنا
radix point U نقطه مبنا
radix complement U مکمل مبنا
foundation U پایه مبنا
flash color U رنگ مبنا
basis U مبنا بنیاد
flat paint U رنگ مبنا
ranges U منحنی مبنا
design speed U سرعت مبنا
base rate U تعرفه مبنا
base rate U نرخ مبنا
range U منحنی مبنا
base rates U تعرفه مبنا
reference electrode U الکترود مبنا
chart base U چارت مبنا
base map U نقشه مبنا
base unit U یکان مبنا
basis price U قیمت مبنا
base mortar U قبضه مبنا
basic capacity U گنجایش مبنا
basing rate U نرخ مبنا
bench mark U نشانه مبنا
base address آدرس مبنا
basic load U بار مبنا
base speed U سرعت مبنا
base point U نقطه مبنا
bottom plate U صفحه مبنا
base price U قیمت مبنا
base piece U قبضه مبنا
base piece U توپ مبنا
base period U زمان مبنا
basic price U قیمت مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base number U عدد مبنا
ranges U تغییر کردن خط مبنا
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
base symbol U علایم قراردادی مبنا
elevation U تراز از سطح مبنا
ranged U تغییر کردن خط مبنا
elevations U تراز از سطح مبنا
absolute paths U مسیر نسبت به یک مبنا
base stock control U کنترل موجودی مبنا
range U تغییر کردن خط مبنا
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
test piece U توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
posted U پایگاه
sited U پایگاه
sites U پایگاه
aboard U در پایگاه
lodgment or lodge U پایگاه
status U پایگاه
platforms U پایگاه
post U پایگاه
posts U پایگاه
post- U پایگاه
site U پایگاه
stationed U پایگاه
station U پایگاه
campound U پایگاه
platform U پایگاه
stations U پایگاه
hex U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
battle station U پایگاه رزمی
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه معلومات
landing site U پایگاه فرود
knowledge base U پایگاه اگاهی
naval base U پایگاه دریایی
naval station U پایگاه دریایی
base of operations U پایگاه عملیات
air force base U پایگاه هوایی
advance base U پایگاه جلو
achieved status U پایگاه اکتسابی
data base U پایگاه داده ها
encampments U اردو پایگاه
data bank U پایگاه داده
data bank U پایگاه داده ها
data banks U پایگاه داده ها
encampment U اردو پایگاه
outpost U پایگاه مرزی
outposts U پایگاه مرزی
space station U پایگاه فضایی
space stations U پایگاه فضایی
air base U پایگاه هوایی
air bases U پایگاه هوایی
class status U پایگاه طبقهای
automatic take U تغییر پایگاه
home port U پایگاه مادر
data banks U پایگاه داده
home port U پایگاه اصلی
height of site U ارتفاع پایگاه
hardened site U پایگاه مقاوم
base map U نقشه پایگاه
base development U ساختن پایگاه
filbert base U پایگاه دروغین
filbert base U پایگاه فریبنده
base development U تهیه پایگاه
battle station U پایگاه جنگی
base defense U پدافند پایگاه
base defense U پدافند از پایگاه
base command U فرماندهی پایگاه
defense base U پایگاه پدافندی
defense base U پایگاه دفاعی
space platform U پایگاه فضایی
databases U پایگاه داده ها
spaceport U پایگاه فضایی
professional status U پایگاه حرفهای
vacation camp [American E] U پایگاه تابستانی
database U پایگاه داده ها
social status U پایگاه اجتماعی
postmortem U پس از واقع
situate U واقع در
situates U واقع در
in reality U در واقع
situating U واقع در
substantially U در واقع
situated or situate U واقع
As it were U در واقع
post mortem U پس از واقع
bestead U واقع
indeed U در واقع
hard missile base U پایگاه مستحکم موشک
hardware platform U پایگاه سخت افزار
air beacon U برج مراقبت پایگاه
commodore U فرمانده پایگاه هوایی
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
commodores U فرمانده پایگاه هوایی
air force base U پایگاه نیروی هوایی
floating base U پایگاه شناور دریایی
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
database disign U طرح پایگاه داده ها
outposts U پایگاه نفوذی شطرنج
relational database U پایگاه داده رابطهای
outpost U پایگاه نفوذی شطرنج
bare base U پایگاه اماده نشده
bare base U پایگاه اشغال نشده
database management U مدیریت پایگاه داده ها
army base U پایگاه نیروی زمینی
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
fire support base U پایگاه پشتیبانی اتش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com