Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
waxing cork
U
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
to fit with
U
اماده کردن برای
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
surfboards
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
skis
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
delphine classics
U
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
skiable
U
مناسب برای اسکی
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
ski run
U
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
burn in
U
حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
short ski
U
اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
poma lift
U
تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
glm
U
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
on offer
U
اماده برای فروش
ready to die
U
اماده برای مرگ
prompt to go
U
اماده برای رفتن
fit to work
U
اماده برای کارکردن
sealsking
U
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
passes
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
diagonal
U
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
swiping
U
مهتر
swiped
U
مهتر
swipe
U
مهتر
grooms
U
مهتر
hostler
U
مهتر
groom
U
مهتر
seniors
U
مهتر
senior
U
مهتر
stabler
U
مهتر
ice-skate
U
روی یخ اسکی کردن
skis
U
اسکی بازی کردن
skied
U
اسکی بازی کردن
ski
U
اسکی بازی کردن
ice skate
U
روی یخ اسکی کردن
ice-skates
U
روی یخ اسکی کردن
elder statesmen
U
دولتمرد مهتر
elder statesman
U
دولتمرد مهتر
groomsman
U
ساقدوش مهتر
ostler
U
مهتر اصطبل
Guinea
U
کمک مهتر
guineas
U
کمک مهتر
horseboy
U
شاگرد مهتر
alpine
U
اسکی کردن در سراشیبی کوه
marshall
U
مهتر اسب سرلشگرهوایی
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
outside
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
to cut out
U
بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
provides
U
اماده کردن
unlimber
U
اماده کردن
supply
U
اماده کردن
supplied
U
اماده کردن
readied
U
اماده کردن
set
U
اماده کردن
provide
U
اماده کردن
harness
U
اماده کردن
get ready
U
اماده کردن
confect
U
اماده کردن
accommodates
U
اماده کردن
preparations
U
اماده کردن
accommodated
U
اماده کردن
make ready
U
اماده کردن
prepare
U
اماده کردن
supplying
U
اماده کردن
prepares
U
اماده کردن
drafts
U
اماده کردن
primed
U
اماده کردن
primes
U
اماده کردن
readying
U
اماده کردن
preparation
U
اماده کردن
drafted
U
اماده کردن
readies
U
اماده کردن
harnessing
U
اماده کردن
draft
U
اماده کردن
prime
U
اماده کردن
to string up
U
اماده کردن
belay
U
اماده کردن
pre treatment
U
اماده کردن
harnessed
U
اماده کردن
sets
U
اماده کردن
preparing
U
اماده کردن
setting up
U
اماده کردن
to pickle a rod for
U
اماده کردن
ready
U
اماده کردن
outfit
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
train
U
اماده کردن اسب
forearms
U
قبلا اماده کردن
knock up
U
سردستی اماده کردن
gears
U
کردن اماده کارکردن
knock-ups
U
سردستی اماده کردن
fitting out
U
اماده کردن ناو
do up
U
اماده استفاده کردن
forespeak
U
قبلا اماده کردن
forearm
U
قبلا اماده کردن
knock-up
U
سردستی اماده کردن
trained
U
اماده کردن اسب
set up
U
اماده تیراندازی کردن
geared
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
کردن اماده کارکردن
trains
U
اماده کردن اسب
spots
U
کشف کردن اماده پرداخت
to study up
U
خود را اماده امتحانات کردن
get ready
U
اماده شدن حاضر کردن
to provide oneself
U
خودرا اماده یا مجهز کردن
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com