Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
vitreosity
U
خاصیت شیشهای
glassiness
U
خاصیت شیشهای
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
galss transition
U
تبدیل شیشهای
glassy transition
U
تبدیل شیشهای
gamma transition
U
تبدیل شیشهای
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
glass transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
t.g
U
دمای تبدیل شیشهای
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
pitchstone
U
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
vitrification
U
تبدیل به شیشه
vitrifiable
U
قابل تبدیل به شیشه
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
sound absorption
U
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
scanner
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
agglomerative
U
دارای خاصیت تراکم
isogamous
U
دارای خاصیت هم گامیتی
curative
U
دارای خاصیت درمانی
antidotal
U
دارای خاصیت پادزهری
alkaline
U
دارای خاصیت قلیایی
isogametic
U
دارای خاصیت هم گامیتی
low test
U
دارای خاصیت فراری
gamic
U
دارای خاصیت جنسی
diastatic
U
دارای خاصیت جوهربزاق
alkalescent
U
دارای خاصیت قلیایی
sexed
U
دارای خاصیت جنسی
absorbent
U
دارای خاصیت جذب درکش
persalt
U
نمک دارای خاصیت اسیدی
paramorphous
U
دارای خاصیت تغییر یابی
quale
U
شیی دارای خاصیت هوشیاری
amphoteric
U
دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbant
U
دارای خاصیت جذب درکش
paramorphic
U
دارای خاصیت تغییر یابی
balmier
U
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid
U
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids
U
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmiest
U
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy
U
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
iceland spar
U
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
eye glass
U
شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
pane
U
دارای جام شیشه کردن
panes
U
دارای جام شیشه کردن
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
manganic
U
دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
ground glass
U
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
manganesian
U
مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
pneumaticity
U
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
rosettes
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
actinism
U
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
nurser
U
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
glares
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
fit to work
U
اماده برای کارکردن
prompt to go
U
اماده برای رفتن
ready to die
U
اماده برای مرگ
on offer
U
اماده برای فروش
to fit with
U
اماده کردن برای
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
fibre optics
U
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical
U
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
manned
U
اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
ink bottle
U
شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman
U
تاجر شیشه شیشه ساز
signaled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
signalled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
analogue
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
reference
U
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
biochip
U
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
analogues
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
references
U
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
convertor
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogue
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
converter
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
analog
U
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
card
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
warrantable
U
دارای ارزش برای شهادت
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
analogue
U
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues
U
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
pooler
U
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
serial
U
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials
U
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
ADPCM
U
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
ablest
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
willowware
U
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
able
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com