Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hard facing alloy
U
الیاژ سخت گردانی سطحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case harden
U
سخت گردانی سطحی
hard surfacing
U
سخت گردانی سطحی
case hardening
U
سخت گردانی سطحی
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
surficial swellings
U
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
U
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
copper alloy
U
الیاژ مس
alloys
U
الیاژ
alloy
U
الیاژ
lead base alloy
U
الیاژ سرب
hypereutectoid alloy
U
الیاژ هیپراوتکتوئیدی
magnetic alloy
U
الیاژ مغناطیسی
unalloyed
U
الیاژ نشده
unalloyed
U
بدون الیاژ
brass
U
برنج الیاژ
nickel alloy
U
الیاژ نیکل
bronzes
U
الیاژ مس و قلع
binary alloy
U
الیاژ دوتایی
bronze
U
الیاژ مس و قلع
iron alloy
U
الیاژ اهن
aluminum alloy
U
الیاژ الومینیوم
alloying element
U
عنصر الیاژ
alloy treated steel
U
فولاد کم الیاژ
light alloy
U
الیاژ سبک
alloy steel
U
الیاژ فولاد
metal alloy
U
الیاژ فلز
steel aloy
U
الیاژ فولاد
ferro alloy
U
الیاژ فرو
free cutting alloy
U
الیاژ اتومات
alloy
U
الیاژ همبسته
alloys
U
الیاژ همبسته
gun metal
U
الیاژ مس و قلع
ternary alloy
U
الیاژ سه تایی
stainless alloy
U
الیاژ ضد زنگ
heavy alloy
U
الیاژ سنگین
superalloy
U
فوق الیاژ
alloys
U
الیاژ فلز مرکب
alloying constituent
U
ترکیب کننده الیاژ
alloy
U
الیاژ فلز مرکب
platinum iridium alloy
U
الیاژ پلاتین- ایریدیم
pearlite
U
الیاژ اهن وکربن
wrought alloy
U
الیاژ غیر ریختنی
iron carbon alloy
U
الیاژ اهن و کربن
ferroalloy
U
الیاژ اهن دار
topsoil
U
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
building up alloy
U
الیاژ مخصوص روکش کاری
high temperature alloy
U
الیاژ درجه حرارت بالا
binary alloy
U
الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
alclad
U
نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
die casting alloy
U
الیاژ ریخته گری حدیدهای
rambles
U
سر گردانی
rambled
U
سر گردانی
regimental
U
گردانی
ramble
U
سر گردانی
alodine
U
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
data handling
U
داده گردانی
hardening
U
سخت گردانی
thinning
U
رقیق گردانی
exception handling
U
استثنا گردانی
magnetization
U
مغناطیس گردانی
file handling
U
پرونده گردانی
runaround
U
دور سر گردانی
rectification
U
راست گردانی
repeals
U
باز گردانی
revolvable
U
دور گردانی
rim drive
U
لبه گردانی
repeal
U
باز گردانی
transliteration
U
نویسه گردانی
induction harening
U
سخت گردانی القائی
softening point
U
نقطه نرم گردانی
softening furnace
U
کوره نرم گردانی
broken hardening
U
سخت گردانی شکسته
hot tempering
U
سخت گردانی درجهای
austemper
U
سخت گردانی باینیت
induced magnetization
U
مغناطیس گردانی القائی
strain hadening
U
سخت گردانی سرد
strain hadening
U
سخت گردانی کرنشی
cure rate
U
سرعت سخت گردانی
work hardening
U
سخت گردانی سرد
electrolytic deposition
U
متالیزه گردانی گالوانیکی
hardening constituent
U
جزء سخت گردانی
direct quenching
U
سخت گردانی مستقیم
toughen by sparks
U
سخت گردانی با جرقه
hardening crake
U
ترک سخت گردانی
hardening distortion
U
شکستگی سخت گردانی
temper hardening
U
سخت گردانی بازپخت
hardening room
U
اطاق سخت گردانی
curing vessel
U
فرف سخت گردانی
hardening furnace
U
کوره سخت گردانی
curing oven
U
کوره سخت گردانی
austemper
U
سخت گردانی حرارتی
ausformig
U
سخت گردانی اوستینیتی
magnetization characteristic
U
منحنی مغناطیس گردانی
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
magnetizing field
U
میدان مغناطیس گردانی
aging
U
سخت گردانی زمانی
nitrogen hardening
U
سخت گردانی ازتی
magnetic biasing
U
مغناطیس گردانی مقدماتی
quench age hardening
U
سخت گردانی و ترساندن
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
magnetizing current
U
جریان مغناطیس گردانی
precipitation hardening
U
سخت گردانی رسوبی
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
quenching and tempering
U
ترساندن و سخت گردانی
cementation
U
سیمانکاری سخت گردانی
selective hardening
U
سخت گردانی انتخابی
radiation hardening
U
سخت گردانی تابشی
reinstatement of revolving credit
U
اعتبار گردانی را تجدید کردن
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
oil hardening steel
U
فولاد سخت گردانی روغنی
depth of hardening zone
U
عمق ناحیه سخت گردانی
salt bath hardening
U
سخت گردانی حمام نمک
simplification
U
ساده گردانی مختصر سازی
mold drying oven
U
کوره خشک گردانی قالبی
quenched and tempered condition
U
حالت ترساندن و سخت گردانی
simplifications
U
ساده گردانی مختصر سازی
self hardening steel
U
فولاد خود سخت گردانی
carburizer
U
ماده ویژه سخت گردانی
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
simplifcation
U
ساده گردانی مختصر سازی
cold upsetting die
U
حدیده چاق گردانی سرد
gas case hardening
U
سخت گردانی پوسته گازی
hardening strain
U
تغییر طول سخت گردانی
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
gas fired hardening tempering furnace
U
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
quenching and tempering furnace
U
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
high frequency induction hardening
U
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
flame hardening
U
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
lohmannizing
U
غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
skin-deep
<idiom>
U
سطحی
sketchier
U
سطحی
surface water
U
اب سطحی
shallow foundation
U
پی سطحی
planar
U
سطحی
low level
U
سطحی
decahedral
U
ده سطحی
surface
U
سطحی
shallows
U
کم اب سطحی
acrotic
U
سطحی
shallowest
U
کم اب سطحی
shallower
U
کم اب سطحی
shallow
U
کم اب سطحی
surfaced
U
سطحی
superficial
U
سطحی
superficiality
U
سطحی
surfaces
U
سطحی
sketchiest
U
سطحی
skin deep
U
سطحی
sketchy
U
سطحی
sketchily
U
سطحی
adhesion
U
جاذبه سطحی
sorption
U
جذب سطحی
surface corrosion
U
خوردگی سطحی
surface contact rectifier
U
یکسوکننده سطحی
statical moment
U
لنگر سطحی
singed
U
سوختگی سطحی
surface charge
U
بار سطحی
singe
U
سوختگی سطحی
surface burst
U
ترکش سطحی
suface wind
U
باد سطحی
singeing
U
سوختگی سطحی
skin effect
U
اثر سطحی
surface burning
U
احتراق سطحی
polyhedral
U
چند سطحی
superficially
U
بطور سطحی
smattering
U
دانش سطحی
surfaces
U
سطحی جلادادن
sheet washing
U
فرسایش سطحی
surfaced
U
سطحی جلادادن
surface
U
سطحی جلادادن
pentahedral
U
پنج سطحی
singes
U
سوختگی سطحی
surface creep
U
خزیدن سطحی
surface detection
U
اکتشاف سطحی
surface detection
U
راداراکتشافی سطحی
surface treatment
U
اندود سطحی
surface treatment
U
اسفالت سطحی
surface treatment
U
عملیات سطحی
surface width
U
عرض سطحی
evaporation
U
تبخیر سطحی
top soil
U
خاک سطحی
topdress
U
سطحی ریختن
piers
U
پایه و سطحی
trihedral
U
سه روی سه سطحی
two level store
U
انباره دو سطحی
pier
U
پایه و سطحی
split-level
U
چند سطحی
surface drains
U
زهکشهای سطحی
surface dressing
U
پوشش سطحی
surface erosion
U
فرسایش سطحی
surface evaporation
U
تبخیر سطحی
surface inflow
U
اب سطحی ورودی
surface irrigation
U
ابیاری سطحی
surface leakage
U
نشت سطحی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com