Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stencil plate
U
الگوی نقشه برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
Other Matches
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
surveyed
U
نقشه برداری
mapping
U
نقشه برداری
survey
U
نقشه برداری
surveying
U
نقشه برداری
surveys
U
نقشه برداری
topography
U
نقشه برداری
land surveying
U
نقشه برداری
survey
U
نقشه برداری زمینی
surveys
U
نقشه برداری زمینی
topographical surveying
U
نقشه برداری ارتفاعی
flying levels
U
خط تراز نقشه برداری
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
mapping
U
نقشه برداری کردن
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
leveling staff
U
ژالون نقشه برداری
field survey
U
نقشه برداری زمینی
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
surveyers notebook
U
دفتر نقشه برداری
chain survey
U
نقشه برداری زنجیری
survey control
U
کنترل نقشه برداری
surveying
U
مساحی نقشه برداری
surveying insatrument
U
اسباب نقشه برداری
surveying
U
نقشه برداری ممیزی
survey land
U
نقشه برداری زمین
surveyor's staff
U
ژالون نقشه برداری
aerial survey
U
نقشه برداری هوایی
surveying error
U
خطای نقشه برداری
surveying polygon
U
شبکه نقشه برداری
line of sight
U
مسیر دید در نقشه برداری
gunter's chain
U
متر فلزی نقشه برداری
back sight
U
دید عقب در نقشه برداری
sight front
U
دید جلو در نقشه برداری
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
survey control
U
نقطه کنترل نقشه برداری
alidade
U
یکی از وسایل نقشه برداری
survey control
U
سیستم کنترل نقشه برداری
connection survey
U
نقشه برداری منطقه ربط
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
triangulation survey
U
نقشه برداری به روش مثلث بندی
triangulation
U
روش مثلث بندی در نقشه برداری
hypsography
U
نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
surveyed chart
U
طرح تیر نقشه برداری شده
hydrography
U
نقشه برداری از ابهای روی زمین
tribrach
U
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
geodetic control
U
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
line offset method
U
روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
master plot
U
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
chorography
U
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
survey information center
U
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
intermediate sight
U
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
long base method
U
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
traingulation
U
تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
plane table
U
سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
reticle
U
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
stadia points
U
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
cadastral surveys
U
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
geodetic surveying
U
تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
horizontal control
U
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
selenodetic
U
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
constant of the cone
U
زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
bessel method
U
پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
lambert projection
U
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
hectograph
U
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
attack pattern
U
الگوی تک
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
energy pattern
U
الگوی انرژی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
movement pattern
U
الگوی حرکتی
haavelmo model
U
الگوی هاولمو
vintage model
U
الگوی زمانی
normative model
U
الگوی هنجاری
probabilistic model
U
الگوی تصادفی
molecular model
U
الگوی مولکولی
demand pattern
U
الگوی تقاضا
program schema
U
الگوی برنامه
purchasing patterns
U
الگوی خرید
random model
U
الگوی تصادفی
micro model
U
الگوی خرد
pattern of development
U
الگوی توسعه
radiation pattern
U
الگوی تابش
bit pattern
U
الگوی بیتی
macro model
U
الگوی کلان
bit pattern
U
الگوی ذرهای
economic model
U
الگوی اقتصادی
econometric model
U
الگوی اقتصادسنجی
field template
U
الگوی فیلد
neoclassical model
U
الگوی نئوکلاسیک
stenograph
U
الگوی حروف
dynamic model
U
الگوی پویا
mathematical model
U
الگوی ریاضی
mathematicl model
U
الگوی ریاضی
conjunctive model
U
الگوی عطفی
stochastic model
U
الگوی تصادفی
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
noncompetitive model
U
الگوی غیر رقابتی
archetype
U
طرح یا الگوی اصلی
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
developmental motor pattern
U
الگوی حرکت تکوینی
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
space filling molecular model
U
الگوی مولکولی فضا پر کن
sport skill pattern
U
الگوی مهارت ورزشی
stick and ball model
U
الگوی گلوله و میله
archetypes
U
طرح یا الگوی اصلی
street gauge
U
الگوی سطح راه
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
feminiene stereotype
U
الگوی قالبی زنانگی
keyboard template
U
الگوی صفحه کلید
fundamental motor pattern
U
الگوی بنیادی حرکت
free electron model
U
الگوی الکترون ازاد
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
drilling jig
U
الگوی مته کاری
drill jig
U
الگوی مته کاری
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
scheme
U
الگوی پیش فرض
decision model
U
الگوی تصمیم گیری
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
stimulus organism response model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s o r model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
repeating group
U
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
dithered
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithers
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
grades
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
encoding
U
نمایش یک حرف یاعنصر با ترکیب یا الگوی یکتا از بیت ها در یک کلمه
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
audio
U
الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
grade
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
dither
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dense binary code
U
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
formats
U
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
mask
U
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
masks
U
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
format
U
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
sprayed
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprays
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
masks
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
controllers
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
lasers
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com