Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bound electron
U
الکترون بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
coelectron
U
هم الکترون
electrons
U
الکترون
electron donor
U
الکترون ده
traced
U
رد الکترون
negatron
U
الکترون
isoelectronic
U
هم الکترون
trace
U
رد الکترون
traces
U
رد الکترون
electron
U
الکترون
outer shell electron
U
الکترون رسانایی
electron transition
U
عبور الکترون
electron tube
U
لوله الکترون
electron volt
U
الکترون ولت
electrophile
U
الکترون دوست
antibonding electron
U
الکترون ضد پیوندی
outer shell electron
U
الکترون بیرونی
free electron
U
الکترون ازاد
photo electron
U
فوتو الکترون
electron transition
U
انتقال الکترون
charge of the electron
U
بار الکترون
electron recoil
U
بازگشت الکترون
electron shell
U
پوسته الکترون
electron spin
U
تنیدگی الکترون
electron spin
U
اسپین الکترون
electron trajectory
U
مسیر الکترون
photo electron
U
الکترون نوری
free electron
U
الکترون غیرپیوندی
lone electron
U
الکترون تنها
secondary electron
U
الکترون ثانوی
mass of the electron
U
جرم الکترون
primary electron
U
الکترون اولیه
nonbonding electron
U
الکترون ناپیوندی
inner shell electron
U
الکترون درونی
emissions
U
صدور الکترون
emission
U
صدور الکترون
valence electron
U
الکترون والانس
initiating electron
U
الکترون اغازگر
nuclear electron
U
الکترون هسته
valence electron
U
الکترون فرفیت
electroneutrality
U
الکترون خنثایی
high energy electron
U
الکترون پر انرژی
odd electron
U
الکترون منفرد
isoelectronic ions
U
یونهای هم الکترون
electron pair
U
زوج الکترون
electron diffraction
U
خمیدگی الکترون
conduction electron
U
الکترون رسانش
conduction electron
U
الکترون رسانایی
density of electron
U
چگالی الکترون
concentration of electron
U
چگالی الکترون
electron concentration
U
غلظت الکترون
electron acceleration
U
شتاب الکترون
electron acceptor
U
پذیرنده الکترون
electron energy
U
انرژی الکترون
electron exchange
U
تبادل الکترون
electron acceptor
U
الکترون پذیر
electronic concentration
U
غلظت الکترون
electron conduction
U
هدایت الکترون
electron decay
U
اضمحلال الکترون
electron distribution
U
پخش الکترون
electron donor
U
دهنده الکترون
electron drift
U
رانش الکترون
electron emission
U
صدور الکترون
electron decay
U
تجزیه الکترون
electron emitter
U
منبع الکترون
electron emmission
U
انتشار الکترون
electron deceleration
U
دیرکرد الکترون
electron energy
U
کارمایه ی الکترون
electron flow
U
فلوی الکترون
electron flow
U
سیلان الکترون ها
electron multiplier
U
افزاینده الکترون
electron beam
U
پرتو الکترون
electron beam
U
باریکه الکترون
electron capture
U
الکترون گیراندازی
electron jump
U
پرش الکترون
electron beam
U
شعاع الکترون
electron injector
U
الکترون افکن
electron avalanche
U
بهمن الکترون
electron beam
U
اشعه الکترون
electron orbit
U
مسیرگردش الکترون
electron charge
U
بار الکترون
valence electron
U
الکترون رسانایی
electron mass
U
جرم الکترون
electron focusing
U
تمرکز الکترون
electron affinity
U
الکترون خواهی
delocalized electron
U
الکترون غیر مستقر
transmission electron micrograph
U
ریزنگار انتقال الکترون
outer shell electron
U
الکترون لایه بیرونی
electron capture detector
U
اشکارساز الکترون گیراندازی
rest mass of the electron
U
جرم ساکن الکترون
elementary charge
U
بار الکترون
[فیزیک]
electron attachment
U
پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron accelerator
U
شتاب دهنده الکترون
electron charge mass ratio
U
چگالی بار الکترون
linear accelerator
U
شتابده خطی الکترون
lone pair electron
U
زوج الکترون تنها
lone pair electron
U
زوج الکترون ناپیوندی
secondary electron emission
U
پیل ثانویه الکترون
supressor grid
U
شبکه الکترون بند
electron deceleration
U
کندی حرکت الکترون
electron pair
U
زوج الکترون حفره
electroosmotic effect
U
اثر الکترون اسمزی
electron orbit
U
مدار گردش الکترون
electron gun
U
لوله پرتاب الکترون
bonding electron pair
U
زوج الکترون پیوندی
electron transit time
U
زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism
U
مکانیسم انتقال الکترون
electron multiplier
U
فزون ساز الکترون
electron spin resonance
U
رزونانس اسپین الکترون
electrophilic attack
U
حمله الکترون دوستی
electrophilic reagent
U
واکنشگر الکترون دوست
electron deficient molecules
U
مولکولهای با کمبود الکترون
unpaired electron
U
الکترون جفت نشده
electron pair bond
U
پیوند زوج الکترون
free electron model
U
الگوی الکترون ازاد
free electron gas
U
گاز الکترون ازاد
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
electron pairing
U
زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance
U
رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron releasing substituent
U
گروه استخلافی الکترون دهنده
electron spin resonance
[ESR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
picturing
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory
U
نظریه الکترون شبه ازاد
Electron paramagnetic resonance
[EPR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
pictured
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrosensitive
U
چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electrophilic aromatic substitution
U
استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent
U
گروه استخلافی الکترون کشنده
left hand rule for electron flow
U
قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams
U
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam
U
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam
U
رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge
[esu]
U
استت کولن
[یکای الکترون]
[فیزیک]
[شیمی]
statcoulomb
[statC]
U
استت کولن
[یکای الکترون]
[فیزیک]
[شیمی]
franklin
[Fr]
U
استت کولن
[یکای الکترون]
[فیزیک]
[شیمی]
right hand rule for electron flow
U
قاعده راست گرد برای جریان الکترون
line flyback
U
اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron
U
لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
photoemission
U
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
hall effect
U
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beam
U
حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beams
U
حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
flyback
U
اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic
U
spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor
U
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR
U
ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s
U
tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
antimatter
U
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
electronics
U
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics
U
دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
electroluminescence
U
نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
packaged
U
بسته
package
U
بسته
shut
U
بسته
shutting
U
بسته
stack
U
بسته
strikebound
U
بسته
stacked
U
بسته
stacks
U
بسته
clotty
U
بسته
fronted
U
صف بسته
shuts
U
بسته
solid
U
بسته
packages
U
بسته
uncrossed
U
بسته
parcel
U
بسته
clotted
U
بسته
parcels
U
بسته
imperforate
U
بسته
trusser
U
بسته
jellied
U
بسته
ice bound
U
یخ بسته
kits
U
بسته
packets
U
بسته
pinioned
U
کت بسته
packet
U
بسته
kit
U
بسته
bunged up
U
بسته
crossed cheque
U
چک بسته
packed
بسته ای
bundling
U
بسته
interdependent
U
به هم بسته
solids
U
بسته
barred
U
بسته
bundles
U
بسته
packs
U
بسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com