English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battery electrolyte U الکترولیت باتری
solution of battery U الکترولیت باتری
battery liquid U الکترولیت باتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
electrolytic copper U مس الکترولیت
creeping of electrolyte U مد الکترولیت
electrolytes U الکترولیت
electrolyte U الکترولیت
diffusion of electrolyte U تراوش الکترولیت
electrolytic capacitor U خازن الکترولیت
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
milky electrolyte U الکترولیت شیری
circulation of electrolyte U جریان الکترولیت
electrolytes U مایع کار الکترولیت
electrolyte U مایع کار الکترولیت
high tension electrolytic capacitor U خازن الکترولیت فشار قوی
battery U باتری
battery water U اب باتری
b battery U باتری ب
h.t. battery U باتری ب
battery charger U باتری پر کن
battery copper U مس باتری
c battey U باتری سی
battery charging rectifier U باتری پر کن
h.b. battery U باتری ا
storage cell U باتری
charger U باتری پر کن
chargers U باتری پر کن
heater battery U باتری ا
filament battery U باتری ا
batteries U باتری
battery polarization U قطبش باتری
battery plate U صفحه باتری
battery receiver U رادیو باتری
battery paint U رنگ باتری
grid of a battery U شبکه باتری
battery oven U کوره باتری
battery isolator U لایی باتری
battery mounting U پایه باتری
battery liquid U مایع باتری
battery jar U فرف باتری
battery insulator U عایق باتری
lighting battery U باتری روشنایی
ignition battery U باتری استارت
isolator for battery plate U لایی باتری
battery insulator U میانگیر باتری
gravity battery U باتری وزنی
secondary battery U باتری بارشدنی
battery solution U محلول باتری
dry storage battery U باتری ژلاتینی
dry battery U باتری خشک
pillar post of battery U ستون باتری
edison U باتری ادیسن
plante cell U باتری پلانته
floating battery U باتری ذخیره
nickel iron battery U باتری ادیسن
gelatine battery U باتری ژلاتینی
cell cover U درپوش باتری
gelatine battery U باتری خشک
burning rack U قاب باتری
battery voltage U ولتاژ باتری
battery vise U گیره باتری
battery turntable U میز باتری
battery terminal U قطب باتری
secondary battery U پیل باتری
impurities in battery U ناخالصیهای باتری
sediments U درد باتری
alkaline battery U باتری قلیایی
storage battery U باتری انبارهای
acummulator battery U باتری بارشدنی
starting battery U باتری استارت
automobile battery U باتری اتومبیل
b. eliminator U جانشین باتری ب
battery acid U اسید باتری
battery ammeter U امپرسنج باتری
battery box U جعبه باتری
air cell a battery U باتری رادیو
rechargeable battery U باتری بارشدنی
sediment U درد باتری
polarization U پلاریزاسیون باتری
battery filler U سرنگ باتری
voltaic battery U باتری ولتایی
storage cell U پیل باتری
storage battery U باتری بارشدنی
battery capacity U فرفیت باتری
batterty cover U سرپوش باتری
battery current U برق باتری
battery cradle U کلاف باتری
battery syringe U سرنگ باتری
battery electrode U الکترود باتری
battery discharger U باتری خالی کن
stand by battery U باتری یدکی
standby battery U باتری اضطراری
battery charging rheostat U رئوستای باتری پر کن
hold down for batteryseparator U میانگیردار باتری
battery charging cable U کابل باتری پر کن
battery carbon U زغال باتری
battery carrier U شاسی باتری
battery case U جعبه باتری
battery cell U پیل باتری
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
discharger for battery U باتری خالی کن
secondary cell U پیل باتری
battery hold down U میانگیردار باتری
discharge U خالی کردن باتری
local action U تخلیه موضعی باتری
to charge the battery U باتری را بار کردن
porosity of battery plate U تخلخل صفحه باتری
lead acid battery U باتری سرب- اسید
separator U میان گیر باتری
plate press U پرس صفحه باتری
plate puller U انبر صفحه باتری
reversed battery plate U صفحه باتری معکوس
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
overfilling of battery U سرشار کردن باتری
overdischarge of battery U تخلیه فرساینده باتری
plante battery plate U صفحه باتری پلانته
thin plate battery U باتری صفحه نازک
train lighting battery U باتری روشنایی ترن
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
nickel iron battery U باتری نیکل-اهن
universal receiver U رادیو برق و باتری
plunge battery U باتری با الکترد شناور
idle voltage of battery U ولتاژ هرز باتری
cell tester U ولت سنج باتری
carbon battery plate U صفحه باتری کربنی
area of battery plate U سطح صفحه باتری
battery still U دیگ تقطیر باتری
battery steamer U کوره باتری بخاری
battery resistance U مقدار مقاومت باتری
battery jar spacer U لایی فرف باتری
battery hydrometer U چگالی سنج باتری
cell connector U رابط پیل باتری
battery connector U رابط پیل باتری
ampere hour efficiency of storage batter U بازده باتری انبارهای
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
group of battery plates U دسته صفحات باتری
hardened battery plate U صفحه باتری سخت
heater battery U باتری گرم کننده
back U که یک باتری پشتیبان دارد
cementation U سیمانی شدن باتری
pasted plate U صفحه باتری خمیری
faure plate U صفحه باتری خمیری
dry storage battery U باتری انبارهای خشک
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
cutout relay U رله باتری پرکن
The battery is dead. باتری خالی شده است.
accumulator U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead. باتری تمام شده است.
The battery is discharged (emptied). U باتری خالی شده است.
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
low tension battery U باتری فشار ضعیف رادیو
glass separator U میان گیر شیشهای باتری
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
forming of battery plates U اماده سازی صفحات باتری
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The engine runs by a battery. U این موتور با باتری کار می کند.
cathode U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
batteries U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. U ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain U ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
meter power supply U امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
refresh U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com