Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earth electrode
U
الکترد زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrodes
U
الکترد
electrode
U
الکترد
output electrode
U
الکترد خروجی
repeller
U
الکترد بازتابنده
electrode radiator
U
رادیاتور الکترد
electrode reactance
U
راکتانس الکترد
electrode support
U
پایه الکترد
electrode susceptance
U
پذیرندگی الکترد
electrode voltage
U
ولتاژ الکترد
element of battery
U
الکترد پیل
electrode admittance
U
گذرایی الکترد
electrode current
U
جریان الکترد
negative electrode
U
الکترد منفی
modulator electrode
U
الکترد تحمیل گر
electrode conductance
U
رسانایی الکترد
needle electrode
U
الکترد سوزنی
starting electrode
U
الکترد اغازگر
reflectors
U
الکترد بازتابنده
electrode impedance
U
ناگذرایی الکترد
electrode characteristic
U
مشخصه الکترد
positive electrode
U
الکترد مثبت
accelerators
U
الکترد شتاب ده
reflector
U
الکترد بازتابنده
accelerator
U
الکترد شتاب ده
post deflection
U
الکترد شتابده ثانوی
direct interelectrode capacitance
U
فرفیت بین دو الکترد
diode characteristic
U
مشخصه الکترد مرکب
fault electrode current
U
جریان نابهنجار الکترد
signal electrode
U
الکترد پیام ساز
deflecting electrode
U
الکترد منحرف کننده
surge electrode current
U
جریان نابهنجار الکترد
total electrode capacitance
U
فرفیت کلی الکترد
electrode dissipation
U
اتلاف توان الکترد
intensifier electrode
U
الکترد شتابده ثانوی
electrode resistance
U
مقدار مقاومت الکترد
plunge battery
U
باتری با الکترد شناور
decelerating electrode
U
الکترد شتاب گیر
voltage factor
U
ضریب فزون سازی دو الکترد
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazed
U
زمین
acres
U
زمین
grazes
U
زمین
rooter
U
زمین کن
earthing
U
زمین
acre
U
زمین
globe
U
زمین
graze
U
زمین
norland
U
زمین
tellus
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
earths
U
زمین
land
U
زمین
earth
U
زمین
globes
U
زمین
soil
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
real estate
U
زمین
soiling
U
زمین
field
U
زمین
fielded
U
زمین
fields
U
زمین
terrain
U
زمین
soils
U
زمین
ground line
U
خط زمین
domain
U
زمین
domains
U
زمین
this earthly round
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
land n
U
زمین
ground
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
ground
U
کف زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
: زمین
lackland
U
بی زمین
geodetically
U
زمین
field of play
U
زمین بازی
feature line
U
خط عوارض زمین
earthmoving
U
حرکت زمین
geotherm
U
همدمای زمین
flat ground
U
زمین تخت
geolatry
U
زمین پرستی
geosphere
U
زمین سپهر
earthling
U
اهل زمین
earthwards
U
بطرف زمین
elevated ground
U
زمین بلند
geoisotherm
U
همدمای زمین
ground detector
U
تستر زمین
ground cushion
U
بالشتک زمین
emblements
U
محصول زمین
emblements
U
حاصل زمین
geoid
U
زمین وار
geoid
U
زمین دیسه
earthing strap
U
تسمه زمین
earthward
U
بسوی زمین
geostrategy
U
زمین شناسی
flat ground
U
زمین مسطح
gridiron
U
زمین فوتبال
geodesy
U
زمین سنجی
greenside
U
در مجاورت زمین
graben
U
فرو زمین
glebe
U
زمین خاک
glebe
U
زمین وقف
earthwards
U
سوی زمین
isogeotherm
U
همدمای زمین
ground conection
U
اتصال زمین
soccer field
U
زمین فوتبال
foreland
U
زمین جلوامده
geotaxis
U
زمین گرایی
gridition
U
زمین فوتبال
geotropism
U
زمین گرایی
geochemistry
U
زمین شیمی
earthward
U
بطرف زمین
abuttals
U
زمین مجاور
playgrounds
U
زمین بازی
playground
U
زمین بازی
boggy
U
زمین باطلاقی
grasses
U
زمین چمن
grass
U
زمین چمن
faults
U
شکست زمین
faulted
U
شکست زمین
fault
U
شکست زمین
palsy
U
زمین گیری
landfalls
U
ریزش زمین
landfall
U
ریزش زمین
landed
U
زمین دار
surveyor
U
زمین پیما
surveyors
U
زمین پیما
abuttals
U
زمین همسایه
abuttals
U
زمین سرحدی
abuttal
U
زمین مجاور
above the earth
U
در روی زمین
above the earth
U
بالای زمین
earthquakes
U
زمین لرزه
earthquake
U
زمین لرزه
field hockey
U
زمین هاکی
geological
U
زمین شناختی
bogs
U
زمین باطلاقی
bog
U
زمین باطلاقی
lairds
U
صاحب زمین
laird
U
صاحب زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com