Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lumber man
U
الوار درست کن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
trave
U
الوار
lumbered
U
الوار
lumbering
U
الوار
wood
U
الوار
lumbers
U
الوار
timber
U
الوار
plank
U
الوار
joists
U
الوار
carcassing timber
U
الوار
lumber
U
الوار
joist
U
الوار
planking
U
الوار
spars
U
الوار لولهای
spar
U
تیراهن یا الوار
lumberer
U
الوار فروش
mine timber
U
الوار معدن
sparred
U
تیراهن یا الوار
spar
U
الوار لولهای
lumberman
U
الوار فروش
sparred
U
الوار لولهای
half timber
U
الوار کوتاه
spars
U
تیراهن یا الوار
keelson
U
الوار کیل
paddles
U
الوار اب بند
paddled
U
الوار اب بند
structural timber
U
الوار ساختمانی
paddle
U
الوار اب بند
square wood
U
بریدن الوار
squared timber
U
الوار چارتراش
sawed timber
U
الوار چارتراش
paddling
U
الوار اب بند
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
raft
U
دسته الوار شناور بر اب
cambers
U
تیریا الوار خمیده و کج
woodshed
U
انبار الوار وچوب
strongback
U
الوار تعدیل ناو
rafters
U
الوار دار کردن
square wood
U
چارتراش کردن الوار
rafter
U
الوار دار کردن
lumber
U
الوار راقطع کردن
woodsheds
U
انبار الوار وچوب
lumbering
U
الوار راقطع کردن
rafts
U
دسته الوار شناور بر اب
lumbered
U
الوار راقطع کردن
lumbers
U
الوار راقطع کردن
camber
U
تیریا الوار خمیده و کج
trunk
U
الوار کنده چوب
trunks
U
الوار کنده چوب
timber
U
با الوار و تیر پوشاندن
woodyard
U
حیاط یا انبار الوار و هیزم
well timbered
U
با الوار محکم و استوار شده
piling
U
الوار یا تیرمخصوص ستون سازی
sloop
U
ارابه مخصوص حمل الوار
pile driver
U
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
logroll
U
غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
raftsman
U
مردی که الوار را بهم می چسباند
towing spar
U
الوار بکسل کردن ناو
half timber
U
ساخته شده از الوار کوتاه
lumberjacks
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
sawtimber
U
الوار مناسب برای اره کشی
stumpage
U
قیمت الوار قبل از قطع ازدرخت
lumberjack
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
lumberyard
U
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
logrolling
U
عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
swamper
U
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
lumberyards
U
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
baltic exchange
U
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
legitimates
U
درست
Am I not right?dont you agree with me ?
U
درست می گه یا نه ؟
incorrupt
U
درست
entire
U
درست
right as a trivet
U
درست
even
U
هم درست
orthographically
U
درست
in order
U
درست
by fits and starts
U
درست
indefectible
U
درست
out and out
U
درست
right as a trivet
U
تن درست
right as nails
U
درست
perfecting
U
درست
perfected
U
درست
perfect
U
درست
straighter
U
درست
out-and-out
U
درست
legitimated
U
درست
veracious
U
درست
legitimate
U
درست
proper
U
درست
perfects
U
درست
in a entireness of state
U
درست
smack dab
U
درست
exacts
U
درست
exacted
U
درست
legitimating
U
درست
exact
U
درست
plain dealing
U
درست
straightforward
U
درست
straightest
U
درست
straight
U
درست
whole
U
درست
just
U
درست
well advised
U
درست
convenient
<adj.>
U
درست
functional
<adj.>
U
درست
authentic
U
درست
exactly
U
درست
integral
U
درست
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
درست
Quite
[so]
!
U
درست!
practicable
<adj.>
U
درست
accurate
[correct]
<adj.>
U
درست
practical
<adj.>
U
درست
properly
U
درست
purpose-built
<adj.>
U
درست
correct
U
درست
truest
U
درست
genuine
U
درست
sock
U
درست
truer
U
درست
legitimately
U
درست
inviolate
U
درست
correcting
U
درست
true
U
درست
corrects
U
درست
orthodox
U
درست
purposeful
<adj.>
U
درست
proper
<adj.>
U
درست
real
<adj.>
U
درست
true
<adj.>
U
درست
conscionable
U
درست
incorrect
U
نا درست
clears
U
درست
valid
U
درست
clearest
U
درست
clearer
U
درست
accurate
U
درست
aright
U
درست
clear
U
درست
exact
<adj.>
U
درست
suitable
<adj.>
U
درست
useful
<adj.>
U
درست
correct
<adj.>
U
درست
purposive
<adj.>
U
درست
right
U
درست
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
درست
righting
U
درست
by the square
U
درست
righted
U
درست
fabricate
U
درست کردن
behaved
U
درست رفتارکردن
rightable
U
درست شدنی
right oh!
U
درست است
trim
U
درست کردن
behave
U
درست رفتارکردن
fettle
U
درست کردن
right answer
U
پاسخ درست
trimmest
U
درست کردن
trims
U
درست کردن
fabricated
U
درست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com