English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
precognition U الهام قبل ازوقوع امری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recoveries U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
recovery U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
enthusiasm U الهام
revelation U الهام
revelations U الهام
enthusiasms U الهام
afflation U الهام
afflatus U الهام
inanition U الهام
revealment U الهام
uninspired U بی الهام
inspiration U الهام
infusions U الهام
infusion U الهام
prescience U الهام
sprite U الهام
suggestion U الهام
suggestions U الهام
apocalypse U الهام
inspirator U الهام دهنده
uninspired U الهام نگرفته
d. insiration U الهام اسمانی
divine inspiration U الهام خدایی
brainwave U الهام ناگهانی
vision U وحی الهام
inspirable U الهام شدنی
oracularly U از راه الهام
brainwaves U الهام ناگهانی
inspire U الهام بخشیدن
oracle U الهام الهی
visions U وحی الهام
oracles U الهام الهی
inspired U الهام شده
inspires U الهام بخشیدن
magistral U امری
imperatives U امری
imperative U امری
fiats U امری
fiat U امری
inspired books U کتابهای الهام شده
jussive U حالت امری
imperative statement U حکم امری
factually U حقیقت امری
factual U حقیقت امری
jussive U کلمهء امری
to buoy something [up] U به کسی [چیزی] الهام بخشیدن
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
whipping boy U وجه المصالحه امری
nonfeasance U قصور در انجام امری
prolepsis U تقدیم یا تقدم امری
commit U متعهدبانجام امری نمودن
committing U متعهدبانجام امری نمودن
committed U متعهدبانجام امری نمودن
commits U متعهدبانجام امری نمودن
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
Minaret design U طرح مناره با الهام گرفتن از مساجد
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
postulancy U کاندید نامزد انجام امری
sin of omission U گناه فروگذاری از انجام امری
that is a thing U این امری است علیحده
to evolve a fact U چگونگی امری را فاهر کردن
to make inquires into a matter U در امری تحقیقات بعمل اوردن
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
bring about U سبب وقوع امری شدن
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
betoken U دلالت کردن بر دال بر امری
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
mysticism U توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
to commit yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
preordain U قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
to engage yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
hindsight U درک یا فهم امری که واقع شده
to regard something as a matter of course U چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
to thrash out the truth U حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
mutualize U بطور مشترک امری را انجام دادن همزیستی کردن
boggle U دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
remainder U حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
acatalectic U قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
verify U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verifying U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verified U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verifies U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
arabesque [Eslimi] U طرح اسلیمی [الهام گرفته شده از شاخک ها و پیچک های درخت مو که کل متن را به همراه نگاره های دیگر فرا می گیرد.]
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
weeping willow design U طرح بید مجنون [الهام گرفته شده از درخت بید مجنونی که خصوصا در فرش های قاب قابی و چهار محال استفاده می شود.]
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
warp tension U کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
Memling motif U طرح گل مملینگ [این طرح الهام گرفته شده از آثار هنرمند بلژیکی قرن پانزدهم میلادی، هانس مملینگ است که در فرش های آن ناحیه به چشم می خورد.]
Oriental rug U فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com