English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
hermes U خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
halidom U چیز مقدس جای مقدس
poesy U شاعری
poetry U فن شاعری
poetics U فنون شاعری
versification U شاعری قافیه پردازی
She is a nonpareil in poetry U او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
revelation U الهام
revelations U الهام
enthusiasms U الهام
enthusiasm U الهام
prescience U الهام
inspiration U الهام
infusions U الهام
infusion U الهام
apocalypse U الهام
uninspired U بی الهام
suggestions U الهام
suggestion U الهام
revealment U الهام
afflatus U الهام
sprite U الهام
afflation U الهام
inanition U الهام
oracularly U از راه الهام
inspirable U الهام شدنی
divine inspiration U الهام خدایی
visions U وحی الهام
vision U وحی الهام
inspired U الهام شده
inspirator U الهام دهنده
d. insiration U الهام اسمانی
uninspired U الهام نگرفته
brainwaves U الهام ناگهانی
brainwave U الهام ناگهانی
oracle U الهام الهی
inspire U الهام بخشیدن
oracles U الهام الهی
inspires U الهام بخشیدن
inspired books U کتابهای الهام شده
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
precognition U الهام قبل ازوقوع امری
to buoy something [up] U به کسی [چیزی] الهام بخشیدن
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
Minaret design U طرح مناره با الهام گرفتن از مساجد
spans U چشمه
spanning U چشمه
spanned U چشمه
span U چشمه
spring U چشمه
spring U چشمه اب
triforium U سه چشمه
well head U سر چشمه
wellspring U سر چشمه
openings U چشمه
springhead U چشمه
springs U چشمه اب
springs U چشمه
meshes U چشمه
opening U چشمه
mesh U چشمه
source U چشمه
meshing U چشمه
mysticism U توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
locks U سدبالابر چشمه پل
mineral spring U چشمه معدنی
hot spring U چشمه اب گرم
laguna U چشمه اب گرم
well U چشمه جوهردان
thermal spring U چشمه اب گرم
three panes window U پنجره سه چشمه
the span of a bridge U چشمه یا دهانه پل
springlet U چشمه کوچک
quasistellar source U چشمه اخترواره
radio source U چشمه اخترواره
deer lick U چشمه شور
hawse pipe U چشمه لنگر
spas U چشمه معدنی
pegomancy U تفال با چشمه ها
spa U چشمه معدنی
lock U سدبالابر چشمه پل
lymph U چشمه یا جوی اب
wells U چشمه جوهردان
blindingly U پر کردن چشمه ها
hot spring U چشمه آبگرم
blinding U پر کردن چشمه ها
fountain U مخزن چشمه
fountains U مخزن چشمه
geysers U چشمه اب گرم
geysers U چشمه ابگرم
thermae U چشمه اب گرم
geyser U چشمه اب گرم
geyser U چشمه ابگرم
wellhead U منبع چشمه
provenance U چشمه [باستان شناسی]
quasistellar source U چشمه شبه اختری
radio source U چشمه شبه اختری
archeological site U چشمه [باستان شناسی]
the fountain of life U چشمه حیوان یازندگی
site of the find U چشمه [باستان شناسی]
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
The water is turbid from its source . <proverb> U آب از سر چشمه گل آلود است .
eruption of a geyser U فوران چشمه اب گرم
watering place U محل چشمه اب معدنی
geysers U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers U چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geyser U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geyser U چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
eyeleteer U الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
sinter U مواد متحجر شده دردهانه چشمه اب گرم
prayerful U مقدس
holiest U مقدس
sacrosanct U مقدس
sacred U مقدس
heavenly minded U مقدس
venerable U مقدس
numinous U مقدس
holier U مقدس
holy U مقدس
hallowed U مقدس
saint U مقدس
saints U مقدس
sanctimonious U مقدس
inviolable U مقدس
sanctified U مقدس
saintly U مقدس
saints U مقدس شمردن
dedication cross U صلیب مقدس
innocent U مبرا مقدس
the holy U کتاب مقدس
fiestas U روز مقدس
st.michael U پطرس مقدس
stoup U قدح اب مقدس
tartufe U مقدس ریایی
tartufe U خشکه مقدس
tartuffe U مقدس ریایی
tartuffe U خشکه مقدس
Holly Sepulchre U مقبره مقدس
saint U مقدس شمردن
SS U مخفف مقدس
the Holy Trinity U تثلیت مقدس
shrine U جای مقدس
shrines U جای مقدس
sanctuaries U جایگاه مقدس
Mashhad U هر مقدس مشهد
sanctuary U جایگاه مقدس
relic U اثار مقدس
relics U اثار مقدس
St U مخفف مقدس
moralistic U خشکه مقدس
Holy Weeks U هفتهی مقدس
Holy Week U هفتهی مقدس
scripture U کتاب مقدس
scriptures U کتاب مقدس
Holy Father U پدر مقدس
fiesta U روز مقدس
Holy Writ U کتاب مقدس
hagiology U ادبیات مقدس
halidome U چیز مقدس
halidome U جای مقدس
hallow U مقدس کردن
sacred books U کتابهای مقدس
holy legislator U شارع مقدس
sanctimonious U مقدس نما
holyday U روز مقدس
holily U بطور مقدس
sacred places U جاهای مقدس
sanctified airs U مقدس نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
sancify U مقدس شمردن
The town is famous for its hot springs . U این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
postil U تفسیر کتاب مقدس
pontify U خودرا مقدس نمودن
biblical U مطابق کتاب مقدس
hermeneutic U ایین تفسیرکتاب مقدس
sanctum U قدس جایگاه مقدس
biblical U وابسته به کتاب مقدس
mitzvah U حکم کتاب مقدس
mitsvot U حکم کتاب مقدس
it say in the bible that U در کتاب مقدس میگوید
sacredly U بطور مقدس یا محترم
altar-table U میز مقدس در کلیسا
pali U زبان مقدس بودائیان
bibliolatry U پرستش کتاب مقدس
anointment U تقدیس با روغن مقدس
religiosity U خشکه مقدس بودن
guaiacum U عودالانبیاء درخت مقدس
lignum vitae U درخت مقدس خشب الانبیاء
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
apis U گاو مقدس مصریان قدیم
to U مادریک کلمه مقدس است
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
it is said in the bible that U در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
vedic U وابسته به وداکتاب مقدس هندو
veda U کتاب مقدس باستانی هند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com