Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
damp land pit curing
U
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
to pull a proof
U
نمونه چاپی دراوردن
compound compression
U
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
expansion board
U
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
matched samples
U
نمونههای جور
matched samples
U
نمونههای همتا
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
microcomputer
U
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
fog curing room
U
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
calking chisel
نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
torque
U
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
eyeleteer
U
الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
bottoming tap
U
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
panatrope
U
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
take over bid
U
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy
U
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
down
U
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
catchpenny
U
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
komi
U
فشاری
compressive
U
فشاری
head
U
ارتفاع فشاری
pressure welding
U
جوش فشاری
pushed
U
ضربه فشاری
pressure sweeping
U
روبیدن فشاری
pressure fraction
U
کسر فشاری
compression flange
U
سپر فشاری
achi komi
U
دفاع فشاری
pressure butt welding
U
جوشکاری لب به لب فشاری
compressive load application
U
بار فشاری
pressure welding
U
جوشکاری فشاری
compression flange
U
عضو فشاری
compression wave
U
موج فشاری
duplex pressure proportioner
U
مخلوط کن دو فشاری
pressure device
U
ماسوره فشاری
die cast
U
ریختن فشاری
compression molding
U
قالبگیری فشاری
push
U
ضربه فشاری
pushes
U
ضربه فشاری
compression strength
U
استحکام فشاری
compression strength
U
تاب فشاری
compression strength
U
توان فشاری
data compaction
U
داده فشاری
constrictor knot
U
گره فشاری
press key
تکمه فشاری
compressive yield point
U
حدجهمندگی فشاری
compressive stress
U
خستگی فشاری
compression spring
U
فنر فشاری
compressive stress
U
تنش فشاری
pressboard
U
تخته فشاری
pression pipe
U
لوله فشاری
push key
تکمه فشاری
push shot
U
ضربه فشاری
compression strength
U
مقاومت فشاری
hard board
U
تخته فشاری
snap fastener
U
دکمه فشاری
push button
U
دکمه فشاری
push button
U
کلید فشاری
force feed oiler
U
روغندان فشاری
thumb
U
دگمه فشاری
thumbed
U
دگمه فشاری
filterpress
U
پالونه فشاری
filter press
U
صافی فشاری
thumbing
U
دگمه فشاری
thumbs
U
دگمه فشاری
force pump
U
تلمبه فشاری
head pressure
U
ارتفاع فشاری
compression stress
U
تنش فشاری
thrust bolt
U
پیچ فشاری
push button switch
U
تکمه فشاری
compressive yield point
U
نقطه لهیدگی فشاری
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
compression riveter
U
دستگاه پرچ فشاری
compression molding
U
ریخته گری فشاری
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
press casting
U
ریخته گری فشاری
compression specimen
U
نمونه ازمایش فشاری
thrust hardness
U
درجه سختی فشاری
cold pressed forging
U
اهنگری فشاری سرد
standard size whole brick
U
اجر فشاری معمولی
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
net push
U
ضربه فشاری از لب تور
fumikumi
U
لگد فشاری به پایین
compression test specimen
U
نمونه ازمون فشاری
brass pressure casting
U
برنج ریختگی فشاری
cold pressure welding
U
جوشکاری فشاری سرد
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weld
U
جوش دادن فشاری
pressure weldable
U
قابل جوشکاری فشاری
pressure device
U
عامل فشاری مین
resistance pressure welding
U
جوشکاری فشاری مقاومتی
letterpress
U
چاپی
typographic
U
چاپی
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
tobi komi
U
ضربه فشاری پا در حال پرش
molten metal pressure welding
U
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری حرارتی
alumino thermit pressure welding
U
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pieze
U
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
pitometer log
U
سرعت سنج فشاری پیتومتری
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
bend
U
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
misprints
U
اشتباه چاپی
letter
U
حرف چاپی
printed matter
U
مواد چاپی
printed matter
U
اوراق چاپی
letters
U
حرف چاپی
misprint
U
غلط چاپی
misprint
U
اشتباه چاپی
printed wiring
U
سیمکشی چاپی
misprints
U
غلط چاپی
printouts
U
نتیجه چاپی
print
U
عکس چاپی
print
U
مواد چاپی
billhead
U
بروات چاپی
printed
U
مواد چاپی
printed
U
عکس چاپی
prints
U
مواد چاپی
prints
U
عکس چاپی
printed circuit
U
مدار چاپی
pamphlets
U
رساله چاپی
printout
U
نتیجه چاپی
pamphlet
U
رساله چاپی
letter press
U
مواد چاپی
etched circuit
U
مدار چاپی
hard copy
U
نسخه چاپی
infusion of tea
U
دم کردن چاپی
editorially
U
بطور چاپی
fully formed characters
U
کاراکترهای چاپی
misprint
U
غلط چاپی کردن
misprints
U
غلط چاپی کردن
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
printed circuit board
U
تخته مدار چاپی
letterpress
U
وابسته بحروف چاپی
typal
U
شبیه حروف چاپی
hard-copy output
U
نسخه
[خروجی]
چاپی
ampersand
U
علامت چاپی & به معنای "و"
small print
U
حروف چاپی ریز
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
script font
U
فونت چاپی شبیه به دستخط
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
mother board
U
برد مدار چاپی اصلی
letter head
U
کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition
U
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterhead
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
printouts
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy
U
نسخه ملموس خروجی چاپی
printout
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterheads
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
face value
<idiom>
U
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard
U
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
billhead
U
کاغذی که شبیه برات چاپی است
print hand
U
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
drill press
U
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
Proof – reading.
U
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
pcb
U
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
print letters
U
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
past performances
U
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hair stroke
U
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
proofroom
U
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
secret ballot
U
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
sic
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
galley
U
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
linocut
U
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
on-screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
sickest
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender
U
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com