English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rheometer U الت سنجش سرعت جریانهای الکتریک یا خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tack weld U وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
foucault currents U جریانهای فوکو
local currents U جریانهای فوکو
eddy currents U جریانهای فوکو
dielectric U دی الکتریک
dielectric loss factor meter U دی الکتریک
wake U جریانهای حلقوی بال
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
wakes U جریانهای حلقوی بال
waked U جریانهای حلقوی بال
low level switch U کلید جریانهای ضعیف
k U ثابت دی الکتریک
condenser dielectric U دی الکتریک خازن
faradization U تحریک با الکتریک
faradism U تحریک با الکتریک
mica dielectric U دی الکتریک میکا
dielectric absorption U جذب دی الکتریک
ideal dielectric U دی الکتریک ایده ال
permittivity U ثابت دی الکتریک
electric foil U فلوره الکتریک
dielectric strength U استحکام دی الکتریک
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
dielectric loss U اتلاف دی الکتریک
dielectric hysteresis U پسماند دی الکتریک
relative permittivity U ضریب دی الکتریک
dielectric current U جریان دی الکتریک
dielectric constant U ثابت دی الکتریک
counted U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
burbles U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbled U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
counting U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
burble U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbling U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
low loss capacitor U خازن با تلفات دی الکتریک کم
relative dielectric constant U ثابت دی الکتریک نسبی
dischrger U الت تولید جریان الکتریک
diapositive U تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
photo electric U وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electro statics U علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
omnibus wire U سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
conical flow U تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
common flow afterburner توربوفن تقویت شده [که در آن جریانهای مرکزی و محیطی بعد از پس سوز با یکدیگرترکیب می شوند.]
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
electrodynamics U شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
diode U قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
cumulus U ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli U ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
evaluations U سنجش
measurements U سنجش
scalar U سنجش
measurment U سنجش
assays U سنجش
degress of comparison U سنجش
appraisal U سنجش
assessment U سنجش
evaluation U سنجش
assessments U سنجش
assay U سنجش
ponders U سنجش
deliberations U سنجش
scaling U سنجش
ponderation U سنجش
measure U سنجش
ponderingly U با سنجش
poneration U سنجش
ponder U سنجش
pondered U سنجش
pondering U سنجش
g U سنجش
deliberation U سنجش
measurement U سنجش
appraisals U سنجش
evalution U سنجش
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
ponderability U سنجش پذیری
measurable U سنجش پذیر
metage U حق سنجش قپانداری
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
measurment U سنجش اندازه
measuring voltage U فشار سنجش
assay U ازمایش سنجش
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
comparison U تطبیق سنجش
pulmometry U سنجش گنجایش شش
assays U ازمایش سنجش
surveyor's chain U زنچیر سنجش
rating U سنجش توان
ponderable U قابل سنجش
method of measurment U روش سنجش
comparisons U تطبیق سنجش
measuring unit U واحد سنجش
incommensurable U سنجش ناپذیر
measuring coil U بوبین سنجش
measuring current U جریان سنجش
accuracy to gage U دقت سنجش
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring error U خطای سنجش
measuring frequency U فرکانس سنجش
measuring generator U مولد سنجش
measuring junction U محل سنجش
graduated steel straight edge U شینه سنجش
font metric U سنجش فونت
measuring circuit U مدار سنجش
measuring cable U کابل سنجش
comparative measurement U سنجش مقایسهای
precision measurment U سنجش دقیق
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
clocked U با سنجش زمان
biometrics U زیست سنجش
colorimetry U سنجش رنگ
frequency measurement U سنجش فرکانس
meters U وسیله سنجش
meter U وسیله سنجش
comparative measurement U سنجش قیاسی
market appraisal U سنجش بازار
high accuracy measurement U سنجش دقیق
measuring junction U نقطه سنجش
measuring unit U عضو سنجش
measuring system U سیستم سنجش
ratings U سنجش توان
delib erator U سنجش کننده
volumetric analysis U سنجش حجمی
voltage measuring U سنجش ولتاژ
measuring technique U روش سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
measuring technique U تکنیک سنجش
depth measurement U سنجش گودی
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
datum line U خط مبنای سنجش
measuring relay U رله سنجش
measuring position U محل سنجش
measuring range U حیطه سنجش
measuring range U ناحیه ی سنجش
measuring point U نقطه سنجش
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
measuring period U دوره سنجش
measuring period U مدت سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring method U اسلوب سنجش
measuring switch U کلید سنجش
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
optical measuring system U سیستم سنجش نوری
miles U مقیاس سنجش مسافت
clocked input U ورودی با سنجش زمان
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com