Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ragtime
U
موسیقی ضربی
earless
U
بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper
U
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file
U
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
multiplicantive
U
ضربی
instruments of percussion
U
ادوات ضربی
straight barrel vault
U
طاق ضربی
annular barrel vault
U
طاق ضربی
inclined barrel arch
U
طاق ضربی مایل
habanera
U
رقص دو ضربی کوبا
percussionists
U
نوازنده اسبابهای ضربی
percussionist
U
نوازنده اسبابهای ضربی
pulsatile instruments
U
ادوات ضربی یا زدنی
sloping barrel vault
U
طاق ضربی مایل
to beat time
U
ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
mazurka
U
رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
percussion
U
اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
lintels
U
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintel
U
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
weaving shed
U
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
to keep time
U
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
shed
U
دهنه
[فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
cast iron ware
U
الات چدنی
gears
U
الات جامه
precision tools
U
الات دقیق
hardware
U
اهن الات
instruments
U
الات دقیق
instrument
U
الات دقیق
tinware
U
حلبی الات
passementerie
U
زینت الات
surgical instruments
U
الات جراحی
enginery
U
ماشین الات
obturator
U
الات جازم
genital organs
U
الات تناسلی
glass
U
شیشه الات
glassware
U
بلور الات
glassware
U
شیشه الات
ironware
U
فلز الات
geared
U
الات جامه
ironware
U
اهن الات
iron mongery
U
اهن الات
hard ware
U
فلز الات
gear
U
الات جامه
machinery
U
ماشین الات
silverware
U
نقره الات
irowork
U
اهن الات
brass ware
U
برنج الات
agricultural implements
U
الات کشاورزی
optical
U
الات بصری
machinary
U
ماشین الات
breech block carrier
U
الات متحرک
pick
U
نخ پود
[در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
hardware
U
اهن الات ابزارالات
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
plant
U
ماشین الات کارخانه
obturator spindle
U
دوکی الات جازم
plants
U
ماشین الات کارخانه
heavy machinery
U
ماشین الات سنگین
calibration
U
تنظیم الات دقیق
cutler
U
فروشنده الات برنده
instrument
U
الات اندازه گیری
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
machinery designer
U
طراح ماشین الات
iron monger
U
اهن الات فروش
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
woodwork
U
چوب الات نجاری
light machinery
U
ماشین الات سبک
carpenter's machines
U
ماشین الات درودگری
optical instruments
U
الات وابسته به بینایی
scraps
U
ماشین الات اوراق
scrapping
U
ماشین الات اوراق
scrapped
U
ماشین الات اوراق
hardwareman
U
اهن الات فروش
scrap
U
ماشین الات اوراق
mechanician
U
مکانیک ماشین الات
trinkums
U
زیور الات بدلی
mechanics
U
علم ماشین الات
trinketry
U
جواهر الات بدلی
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
operator of light machinery
U
اپراتور ماشین الات سبک
obturator
U
الات مانع خروج گاز
war implements
U
ساز و برگ یا الات جنگ
operator of heavy machinery
U
اپراتور ماشین الات سنگین
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
deferred maintenance
U
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
sights
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm
U
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
yellow arc
U
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
ear for music
U
موسیقی
music
U
موسیقی
treble staff
U
موسیقی
treble clef
U
موسیقی
ragtime
U
در موسیقی
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
instrumentally
U
با الت موسیقی
instructor of music
U
مشاق موسیقی
euterpe
U
الهه موسیقی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
fa
U
چهارمین نت موسیقی
unvocal
U
بدون موسیقی
boogie
U
موسیقی بوگی
discos
U
موسیقی دیسکو
boogied
U
موسیقی راک
noteless
U
غیر موسیقی
musicology
U
موسیقی شناسی
musicologist
U
موسیقی شناس
musicalness
U
ذوق موسیقی
musicalness
U
برابری با موسیقی
philharmonic
U
عاشق موسیقی
disco
U
موسیقی دیسکو
subdominant
U
نت چهارم موسیقی
boleros
U
موسیقی بولرو
boogie
U
موسیقی راک
boogied
U
موسیقی بوگی
boogieing
U
موسیقی راک
boogieing
U
موسیقی بوگی
boogies
U
موسیقی راک
boogies
U
موسیقی بوگی
chamber music
U
موسیقی مجلسی
musicality
U
ذوق موسیقی
musicality
U
برابری با موسیقی
background music
U
موسیقی پس زمینه
background sound
U
موسیقی پس زمینه
quire
U
گروه کر
[موسیقی]
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
musical language
U
زبان موسیقی
play music
U
موسیقی ساختن
musical ability
U
توانش موسیقی
ambient music
U
موسیقی متن
music therapy
U
موسیقی درمانی
music synthesizer
U
ایجادکننده موسیقی
background music
U
موسیقی متن
background sound
U
موسیقی متن
make music
U
موسیقی ساختن
carillon
U
زنگهای موسیقی
musicians
U
موسیقی دان
musician
U
موسیقی دان
beats
U
ضربت موسیقی
concerto
U
قطعه موسیقی
opuses
U
قطعه موسیقی
forte
U
موسیقی بلند
opus
U
قطعه موسیقی
beat
U
ضربت موسیقی
fortes
U
موسیقی بلند
music halls
U
سالن موسیقی
note
U
نت موسیقی نوشتن
carillons
U
زنگهای موسیقی
jazz
U
موسیقی جاز
noting
U
نت موسیقی نوشتن
musical instruments
U
الت موسیقی
musical instrument
U
الت موسیقی
music hall
U
سالن موسیقی
concertos
U
قطعه موسیقی
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
devotion to music
U
دلبستگی به موسیقی
prick
U
نقطه نت موسیقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com